خیار
خیار maddesi sözlük listesi
خیار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
salatalık
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) میوه ای است از طایفهٔ کدو آبدار و
بی مزه ولی گوارا که تخازن نیز گویند و بر دو
قسم است خیار بالنگ که خیارتره و
خیارسبز نیز گویند و معطر و سبز و استوانه ای
شکل و گواراست و خیارشنگ ...
بی مزه ولی گوارا که تخازن نیز گویند و بر دو
قسم است خیار بالنگ که خیارتره و
خیارسبز نیز گویند و معطر و سبز و استوانه ای
شکل و گواراست و خیارشنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) گزین. برگزیده. (منتهی الارب)
(از تاج العروس) (از لسان العرب). منه جمل
خیار، ناقة خیار، رجل خیار، قوم خیار که
اماثل و گزیدگان است. (یادداشت مؤلف):
قویست قلبگه لشکرش بنهصد پیل
چگونه پیلان پیلان نامدار خیار.فرخی.
نظر بر ...
(از تاج العروس) (از لسان العرب). منه جمل
خیار، ناقة خیار، رجل خیار، قوم خیار که
اماثل و گزیدگان است. (یادداشت مؤلف):
قویست قلبگه لشکرش بنهصد پیل
چگونه پیلان پیلان نامدار خیار.فرخی.
نظر بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن اوفی النهدی. یکی از فاضلان
و ادباء عرب است. رجوع به معجم الادباء
یاقوت چ مارگلیوث ج ۴ ص ۱۸۸ شود.
و ادباء عرب است. رجوع به معجم الادباء
یاقوت چ مارگلیوث ج ۴ ص ۱۸۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن سلمه مکنی به ابوزیاد. از
تابعان است. (یادداشت بخط مؤلف).
تابعان است. (یادداشت بخط مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) گیاهی از تیرة کدوییان که اقسام گوناگون دارد و میوه اش دراز و سبز
است و در اکثر سالادها مصرف زیادی دارد. خیار [ ع . ] (مص ل .) 1 - اختیار داشتن .
2 - داشتن اختیار برای بر هم زدن معامله یا قرارداد. 3 - برگزیده .
است و در اکثر سالادها مصرف زیادی دارد. خیار [ ع . ] (مص ل .) 1 - اختیار داشتن .
2 - داشتن اختیار برای بر هم زدن معامله یا قرارداد. 3 - برگزیده .