سلطانی
سلطانی maddesi sözlük listesi
سلطانی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ] (ص نسبی) منسوب به
سلطان :
ز تو داد نایافته کس ندانم
ز سلطانی و شهری و روستایی.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص ۳۹۵).
اسبان بمرغزار فرستادند و اشتران سلطانی.
(تاریخ بیهقی ص ۳۶۲). دیگر روز سوی
خراسان ...
سلطان :
ز تو داد نایافته کس ندانم
ز سلطانی و شهری و روستایی.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص ۳۹۵).
اسبان بمرغزار فرستادند و اشتران سلطانی.
(تاریخ بیهقی ص ۳۶۲). دیگر روز سوی
خراسان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ] (اِخ) تیره ای از شعبهٔ الیاس
از تقسیمات دشمن زیاری ایلات کهکیلویهٔ
فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۸۹).
از تقسیمات دشمن زیاری ایلات کهکیلویهٔ
فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۸۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ ] (اِخ) دهی است از دهستان
نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند،
دارای ۱۲۰۸ تن سکنه و آب آن از قنات
است. محصول آن غلات، لبنیات و شغل
اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو
دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند،
دارای ۱۲۰۸ تن سکنه و آب آن از قنات
است. محصول آن غلات، لبنیات و شغل
اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو
دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به سلطان . 2 - نوعی کتاب در قطع 30 * 50
سانتی متر. 3 - نوعی کباب برگ که پهن تر و عالی تر از انواع دیگر است .
سانتی متر. 3 - نوعی کباب برگ که پهن تر و عالی تر از انواع دیگر است .