عرصه
عرصه maddesi sözlük listesi
عرصه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ صَ ] (از عربی، اِ) عرصة. میدان و
صحرا. (ناظم الاطباء). میدان. (غیاث).
فارسیان، عرصه را به معنی مطلق میدان
استعمال نمایند و لهذا عرصهٔ شطرنج و عرصهٔ
آفاق و عرصهٔ بزم آمده است. (از آنندراج).
پهنه. فراخنا. ساحت. فضا:
کهینه عرصه ...
صحرا. (ناظم الاطباء). میدان. (غیاث).
فارسیان، عرصه را به معنی مطلق میدان
استعمال نمایند و لهذا عرصهٔ شطرنج و عرصهٔ
آفاق و عرصهٔ بزم آمده است. (از آنندراج).
پهنه. فراخنا. ساحت. فضا:
کهینه عرصه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(عَ ص ) [ ع . عرصة ] (اِ.) 1 - حیاط ، فضای خالی جلوی خانه . 2 - میدان . 3 -
صحرا. ج . عرصات . ؛ ~ را به کسی تنگ کردن در فشار و مضیقه قرار دادن . ؛ به ~
رسیدن کسی الف - بزرگ شدن و از عهدة کارهای خود برآمدن . ب - به ثروت و قدرت رسیدن
.
صحرا. ج . عرصات . ؛ ~ را به کسی تنگ کردن در فشار و مضیقه قرار دادن . ؛ به ~
رسیدن کسی الف - بزرگ شدن و از عهدة کارهای خود برآمدن . ب - به ثروت و قدرت رسیدن
.