قبطی
قبطی maddesi sözlük listesi
قبطی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (ص نسبی) نسبت است
به قبط و آن بطنی است از حمیر. (الانساب
سمعانی). رجوع به قبط شود.
به قبط و آن بطنی است از حمیر. (الانساب
سمعانی). رجوع به قبط شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (ص نسبی) نسبت است
به قبط و آن دودمانی بوده اند در مصر قدیم.
(سمعانی). رجوع به قبط شود.
به قبط و آن دودمانی بوده اند در مصر قدیم.
(سمعانی). رجوع به قبط شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (ص نسبی) نسبت است
به قبطی و آن نام اسبی است تندرو و پیشی گیر
و بنوقبطی بن عمیر قبطی فرسی به آن منسوب
هستند. (الانساب سمعانی).
به قبطی و آن نام اسبی است تندرو و پیشی گیر
و بنوقبطی بن عمیر قبطی فرسی به آن منسوب
هستند. (الانساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) ابراهیم. مولای
رسول خدا صلی اللََّه علیه و سلم مکنی به
ابورافع. وی در فتح مصر حضور داشته و از
مردم مصر علی بن ریاح از او روایت دارد. او
از جانب علی در کوفه ...
رسول خدا صلی اللََّه علیه و سلم مکنی به
ابورافع. وی در فتح مصر حضور داشته و از
مردم مصر علی بن ریاح از او روایت دارد. او
از جانب علی در کوفه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) ابراهیم بن مسلم بن
یعقوب مولای بنی فهر، مردی فقیه و دانا به
احکام شرع بود. گویند نیای او یعقوب از
صحابیان بوده است. مقوقس او را به همراه
ماریه به حضور رسول خدا ...
یعقوب مولای بنی فهر، مردی فقیه و دانا به
احکام شرع بود. گویند نیای او یعقوب از
صحابیان بوده است. مقوقس او را به همراه
ماریه به حضور رسول خدا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) ابورافع. مولای
رسول خدا صلی اللََّه علیه و سلم. در نام او
اختلاف است. گویند اسلم یا هرمز یا ابراهیم
یا ثابت بوده است. (سمعانی).
رسول خدا صلی اللََّه علیه و سلم. در نام او
اختلاف است. گویند اسلم یا هرمز یا ابراهیم
یا ثابت بوده است. (سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) خبیربن عبداللََّه
قبطی (منسوب به قبط). مولای بنی غفار کسی
است که مقوقس، ماریه را بهمراه او بر رسول
خدا صلی اللََّه علیه و سلم هدیه فرستاد. مردم
مصر او را به ابونصره ...
قبطی (منسوب به قبط). مولای بنی غفار کسی
است که مقوقس، ماریه را بهمراه او بر رسول
خدا صلی اللََّه علیه و سلم هدیه فرستاد. مردم
مصر او را به ابونصره ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) زیادبن عبیداللََّه
حمیری از محدثان است. وی از رویفع بن
ثابت روایت دارد. (سمعانی).
حمیری از محدثان است. وی از رویفع بن
ثابت روایت دارد. (سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) عبداللََّه بن عمیر
قبطی. از محدثان است. (سمعانی).
قبطی. از محدثان است. (سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) عبداللََّه بن ولیدبن
هاشم از مردم حران است. وی از ابونعیم
کوفی روایت کند. ابوحاتم بن حبان در کتاب
«الثقات» پس از ایراد آنچه که گذشت گوید:
وی به سال ۲۴۲ هـ . ق. ...
هاشم از مردم حران است. وی از ابونعیم
کوفی روایت کند. ابوحاتم بن حبان در کتاب
«الثقات» پس از ایراد آنچه که گذشت گوید:
وی به سال ۲۴۲ هـ . ق. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) عبدالملک قبطی
فرسی از محدثان است. وی علی (ع) و
مغیرةبن شعبه را دیده و از جندب و جابربن
سمرة روایت کند. او سه سال پیش از پایان
خلافت عثمان بدنیا آمد و ...
فرسی از محدثان است. وی علی (ع) و
مغیرةبن شعبه را دیده و از جندب و جابربن
سمرة روایت کند. او سه سال پیش از پایان
خلافت عثمان بدنیا آمد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) عبیدبن حبر از
محدثان است. وی از ابوموبهة روایت کند و
یعلی بن عطاء از او روایت دارد. (سمعانی).
عبیدبن حبر از مردان مشهور طائفهٔ قبط است.
(از منتهی الارب).
محدثان است. وی از ابوموبهة روایت کند و
یعلی بن عطاء از او روایت دارد. (سمعانی).
عبیدبن حبر از مردان مشهور طائفهٔ قبط است.
(از منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) مسلم بن یعقوب
قبطی مولای آل فهر. پدر او یعقوب یکی از
فرستادگان مقوقس است. (سمعانی).
قبطی مولای آل فهر. پدر او یعقوب یکی از
فرستادگان مقوقس است. (سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ طی ی ] (اِخ) مهاجربن قبطیه
قبطی فرسی از محدثان است. وی از ام سلمه
روایت دارد و حاتم بن ابوصغیره و مسعر از او
روایت کنند. ابوحاتم ابن حبان گوید: وی
برادر عبداللََّه بن قبطیه است. (سمعانی).
قبطی فرسی از محدثان است. وی از ام سلمه
روایت دارد و حاتم بن ابوصغیره و مسعر از او
روایت کنند. ابوحاتم ابن حبان گوید: وی
برادر عبداللََّه بن قبطیه است. (سمعانی).