زبید
زبید maddesi sözlük listesi
زبید Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (ع اِ مصغر) تصغیر زَبْد است
بمعنی عطیه. بخشش. (از تاج العروس از ابن
درید). و رجوع به «زبیدة» شود.
بمعنی عطیه. بخشش. (از تاج العروس از ابن
درید). و رجوع به «زبیدة» شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) از رودهای یمن است.
بستانی آرد: رود زبید تقریباً تنها رود
عربستان است که متصل بدریا است. این رود
در طرف شمال از دشتی حاصلخیز بمسافت
۸۰ میل عبور میکند. (از دایرةالمعارف
بستانی).
بستانی آرد: رود زبید تقریباً تنها رود
عربستان است که متصل بدریا است. این رود
در طرف شمال از دشتی حاصلخیز بمسافت
۸۰ میل عبور میکند. (از دایرةالمعارف
بستانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) نام وادیی است در یمن،
سپس شهری که در این وادی است بدین نام
شهرت یافته است. (از معجم البلدان).
سپس شهری که در این وادی است بدین نام
شهرت یافته است. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) شهری است به یمن. (منتهی
الارب). شهری معروفست به یمن. نقشهٔ
ساختمان این شهر را محمدبن زیاد مولای
مهدی عباسی و فرستادهٔ رشید به یمن رسم
کرد. وی هنگامی که از طرف رشید به یمن
رفت ...
الارب). شهری معروفست به یمن. نقشهٔ
ساختمان این شهر را محمدبن زیاد مولای
مهدی عباسی و فرستادهٔ رشید به یمن رسم
کرد. وی هنگامی که از طرف رشید به یمن
رفت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) بطنی از قبیلهٔ مذحج قوم
عمروبن معدیکرب، از آن قومست محمدبن
ولید صاحب زهری و عده ای دیگر... (از شرح
قاموس). ابن درید در جمهرة گوید: بنوزبید
بطنی از عرب است، از آن بطن است ...
عمروبن معدیکرب، از آن قومست محمدبن
ولید صاحب زهری و عده ای دیگر... (از شرح
قاموس). ابن درید در جمهرة گوید: بنوزبید
بطنی از عرب است، از آن بطن است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) یکی از قبایل یمن. (لسان
العرب). ابن حائک آرد: بلد زبید، بلاغ است
که وادیی است دارای نخل و آن غیر بلاغ
است در بلد خثعم (یکی دیگر از قبایل یمن).
و این بلاغ [ ...
العرب). ابن حائک آرد: بلد زبید، بلاغ است
که وادیی است دارای نخل و آن غیر بلاغ
است در بلد خثعم (یکی دیگر از قبایل یمن).
و این بلاغ [ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) بطنی است از قبیلهٔ طی.
این بطن بنوزبیدبن معن بن عمروبن عنیزبن
سلامان بن عمروبن غوث بن طی اند. ابن سعید
گوید: این زبید همان قومند که در دشت
سنجار از جزیرهٔ فراتیه سکونت دارند، و
مقربن ...
این بطن بنوزبیدبن معن بن عمروبن عنیزبن
سلامان بن عمروبن غوث بن طی اند. ابن سعید
گوید: این زبید همان قومند که در دشت
سنجار از جزیرهٔ فراتیه سکونت دارند، و
مقربن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) بطنی است از بنی مسروح
که مالک مرز «رابغ» و نیز مالک اراضی
فراوان دیگر که «درب الحج» از آن جمله
است، میباشند. زبید خود به چندین رشته
تقسیم میگردد بدین قرار: صُحُف، عُصوم،
مَغارِبة، ...
که مالک مرز «رابغ» و نیز مالک اراضی
فراوان دیگر که «درب الحج» از آن جمله
است، میباشند. زبید خود به چندین رشته
تقسیم میگردد بدین قرار: صُحُف، عُصوم،
مَغارِبة، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) یکی از قبائل عرب است
و دیار آنان در شمال قنفده است. بزرگترین
شاخهٔ این قبیله، آل ضیر، بنوزَبْدة، آل سعیدة،
آل اِمْلِحی، بنوعُتْمة، صَلاّعِبة، دُفْرة، مُشْعَف،
آل جَمیل، جَدارِمة و عَجْلَین است. (از معجم
قبائل ...
و دیار آنان در شمال قنفده است. بزرگترین
شاخهٔ این قبیله، آل ضیر، بنوزَبْدة، آل سعیدة،
آل اِمْلِحی، بنوعُتْمة، صَلاّعِبة، دُفْرة، مُشْعَف،
آل جَمیل، جَدارِمة و عَجْلَین است. (از معجم
قبائل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) از عشائر حله است. گویند
اصل آن از یمن است. محل سکونت این
عشیره، منطقه ای است میان مسیب و حله و
بخشی از آن نیز بر کنار نهر دجلة سکونت
دارند. مهمترین بطون این عشیره، ...
اصل آن از یمن است. محل سکونت این
عشیره، منطقه ای است میان مسیب و حله و
بخشی از آن نیز بر کنار نهر دجلة سکونت
دارند. مهمترین بطون این عشیره، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) بطنی است از عرب به
غوطهٔ دمشق و از خاندانهای جلیل غوطه
بشمار میرود. در مسالک الابصار آمده:
امارت آنان با بنی نوفل است و در تحت
فرمان نواب شامند و هیچیک از امراء عرب ...
غوطهٔ دمشق و از خاندانهای جلیل غوطه
بشمار میرود. در مسالک الابصار آمده:
امارت آنان با بنی نوفل است و در تحت
فرمان نواب شامند و هیچیک از امراء عرب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) اعوربن حیفربن جلندی
ازدی. پدرش پادشاه عمان بود و بدستور
کتبی پیغمبر (ص)، خود و خاندانش اسلام
پذیرفتند، سپس زبید در عهد ابوبکر مرتد شد
و جنگید و دیگر بار به اسلام گرایید. (از
الاصابة ج ...
ازدی. پدرش پادشاه عمان بود و بدستور
کتبی پیغمبر (ص)، خود و خاندانش اسلام
پذیرفتند، سپس زبید در عهد ابوبکر مرتد شد
و جنگید و دیگر بار به اسلام گرایید. (از
الاصابة ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) ابن الحارث یامی، مکنی
به ابوعبدالرحمن، متوفی در ۱۲۶ هـ . ق. او را
نسبت به قبیلهٔ یام دهند و از آنرو یامی گویند.
مؤلف قاموس گوید: در صحیحین جز او کسی
بنام زبید نیست. در ...
به ابوعبدالرحمن، متوفی در ۱۲۶ هـ . ق. او را
نسبت به قبیلهٔ یام دهند و از آنرو یامی گویند.
مؤلف قاموس گوید: در صحیحین جز او کسی
بنام زبید نیست. در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) ابن عبدخولانی. ادراک
صحبت کرد و در فتح مصر حضور یافت، و
در جنگ صفین نخست رایت لشکر معاویه را
بر دوش داشت و پس از کشته شدن عمار به
لشکر علی (ع) پیوست، وی ...
صحبت کرد و در فتح مصر حضور یافت، و
در جنگ صفین نخست رایت لشکر معاویه را
بر دوش داشت و پس از کشته شدن عمار به
لشکر علی (ع) پیوست، وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) ابن مالک طائی. در جنگ
صفین در سال ۲۷ هجری جزء یاران علی (ع)
بود و کشته شد. نصر در کتاب صفین ص ۳۰۴
از تمیم بن جزیم (یا خزیم) تاجی نقل کند که
زبید ...
صفین در سال ۲۷ هجری جزء یاران علی (ع)
بود و کشته شد. نصر در کتاب صفین ص ۳۰۴
از تمیم بن جزیم (یا خزیم) تاجی نقل کند که
زبید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) ابن معن بن عمروبن
عنیز... بن طی ء. پدر خاندان بنوزبید است که
بنام زبید و زبید الاحلاف نیز معروفند. (از
صبح الاعشی ج ۱ ص ۳۲۱). رجوع به نهایة
الارب قلقشندی ص ۲۶۹ و معجم ...
عنیز... بن طی ء. پدر خاندان بنوزبید است که
بنام زبید و زبید الاحلاف نیز معروفند. (از
صبح الاعشی ج ۱ ص ۳۲۱). رجوع به نهایة
الارب قلقشندی ص ۲۶۹ و معجم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) سلمی. از راویان است.
محمدبن یحیی عدنی در مسند خود حدیث او
را آورده و گوید: سفیان... از شیخی از
بنوسلیم روایت کند که زبید ده سال به یک
شب و روز قرآنی ختم کرد، و ۲۰ ...
محمدبن یحیی عدنی در مسند خود حدیث او
را آورده و گوید: سفیان... از شیخی از
بنوسلیم روایت کند که زبید ده سال به یک
شب و روز قرآنی ختم کرد، و ۲۰ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زُ بَ ] (اِخ) منبه بن صعب، بزرگ
خاندان زبید، از بطون مذحج. (از تاج
العروس). زرکلی آرد: نام زبید، منبه بن
صعب بن سعد العشیرهٔ مذحجی، از نیاکان
عرب جاهلی است. فرزندانش بطنی از کهلان
قحطانیه را ...
خاندان زبید، از بطون مذحج. (از تاج
العروس). زرکلی آرد: نام زبید، منبه بن
صعب بن سعد العشیرهٔ مذحجی، از نیاکان
عرب جاهلی است. فرزندانش بطنی از کهلان
قحطانیه را ...