rahşa - رخشا
rahşa - رخشا maddesi sözlük listesi
رخشا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (نف) رُخْشا. تابان و روشن و
درخشنده. (ناظم الاطباء). صفت مشبهه از
رخشیدن. (فرهنگ نظام). رخشان بود. (لغت
فرس اسدی). رخشنده و تابنده. (انجمن آرا)
(آنندراج). رخشان و رخشنده و تابان باشد و
بضم اول نیز گفته اند. (برهان). رخشنده. ...
درخشنده. (ناظم الاطباء). صفت مشبهه از
رخشیدن. (فرهنگ نظام). رخشان بود. (لغت
فرس اسدی). رخشنده و تابنده. (انجمن آرا)
(آنندراج). رخشان و رخشنده و تابان باشد و
بضم اول نیز گفته اند. (برهان). رخشنده. ...