گاه
گاه maddesi sözlük listesi
گاه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
kâh
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) سریر. تخت آراستهٔ پادشاهان را.
(صحاح الفرس). تخت پادشاهان.
(جهانگیری) کرسی. (مهذب الاسماء).
اورنگ. صندلی. عرش :
بهرام آنگهی که بخشم افتی
بر گاه اورمزد درافشانی.دقیقی.
ز گنجه چون بسعادت نهاد روی براه
فلک سپرد بدو گنج و ملک و افسر و ...
(صحاح الفرس). تخت پادشاهان.
(جهانگیری) کرسی. (مهذب الاسماء).
اورنگ. صندلی. عرش :
بهرام آنگهی که بخشم افتی
بر گاه اورمزد درافشانی.دقیقی.
ز گنجه چون بسعادت نهاد روی براه
فلک سپرد بدو گنج و ملک و افسر و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پسوند) این مزید ببعضی کلمات ملحق
شود و معنی زمان دهد:
آب انگور خزانی را خوردن گاه است
که کس امسال نکرده ست مر او را طلبی.
منوچهری.
وقت سحرگاه فراشی آمد مرا بخواند برفتم.
(تاریخ بیهقی). و هم در شب رسولی نامزد
کردند، ...
شود و معنی زمان دهد:
آب انگور خزانی را خوردن گاه است
که کس امسال نکرده ست مر او را طلبی.
منوچهری.
وقت سحرگاه فراشی آمد مرا بخواند برفتم.
(تاریخ بیهقی). و هم در شب رسولی نامزد
کردند، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) عصر. دوره. زمان : و از خلق
نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه.
(ترجمهٔ طبری بلعمی).
چنین تا بگاه سکندر رسید
ز شاهان هر آنکس که آن تخت دید.
فردوسی.
باده ای چون گلاب روشن و تلخ
مانده ...
نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه.
(ترجمهٔ طبری بلعمی).
چنین تا بگاه سکندر رسید
ز شاهان هر آنکس که آن تخت دید.
فردوسی.
باده ای چون گلاب روشن و تلخ
مانده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان درزآب
بخش حومهٔ وارداک شهرستان مشهد، واقع
در ۷۶ هزارگزی شمال باختری مشهد، کنار
راه مشهد به انجشش، دره، سردسیر، دارای
۶۰۳ تن سکنه. آب آن از قنات و محصول
آنجا غلات، شغل اهالی زراعت، ...
بخش حومهٔ وارداک شهرستان مشهد، واقع
در ۷۶ هزارگزی شمال باختری مشهد، کنار
راه مشهد به انجشش، دره، سردسیر، دارای
۶۰۳ تن سکنه. آب آن از قنات و محصول
آنجا غلات، شغل اهالی زراعت، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.)1 - آهنگ ، آواز.2 - (پس .)به صورت پسوند در نام های آهنگ های موسیقی
به کار رود: سه گاه ، چهارگاه .
به کار رود: سه گاه ، چهارگاه .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - (پس .) علامت اسم زمان که در آخر کلمه درمی آید مانند شامگاه صبح گاه ، و علامت
اسم مکان نیز می باشد مانند دانشگاه ، آرامگاه . 2 - (اِ.) زمان ، وقت . 3 - عصر،
دوره .
اسم مکان نیز می باشد مانند دانشگاه ، آرامگاه . 2 - (اِ.) زمان ، وقت . 3 - عصر،
دوره .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) 1 - تخت شاهی ، سریر. 2 - مسند. 3 - جا، مکان . 4 - بوتة زرگران .