گل
گل maddesi sözlük listesi
گل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
gol
Farsça - Türkçe sözlük
çiçek
Farsça - Türkçe sözlük
balçık; çiçek; gül; çamur
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِ) در اوراق مانوی (به پارتی) ور(گل سرخ)، اوستا وردا، ارمنی ورد، پهلوی
گول ، ورتا، ورد، معرب «وَرد»، قیاس
کنید با ارمنی، وردژس ، کردی، گول (گل
سرخ)، گول ، (خار) زازا ویل ، ...
گول ، ورتا، ورد، معرب «وَرد»، قیاس
کنید با ارمنی، وردژس ، کردی، گول (گل
سرخ)، گول ، (خار) زازا ویل ، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ ] (اِ) پهلوی گیل . رجوع به
هوبشمان ص ۹۲۷ شود. (از حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). خاک به آب آمیخته. (برهان)
(غیاث) (آنندراج). طین. وَحَل. عثیر؛ گل و
لای که به اطراف پایها ریزد. عثیر. گل و لای ...
هوبشمان ص ۹۲۷ شود. (از حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). خاک به آب آمیخته. (برهان)
(غیاث) (آنندراج). طین. وَحَل. عثیر؛ گل و
لای که به اطراف پایها ریزد. عثیر. گل و لای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِ) در تداول عامه با یکدیگر برابری
توانستن .
- از گل هم برآمدن؛ از پس هم برآمدن.
- گل هم انداختن؛ بیکدیگر بند کردن.
- گل ...
توانستن .
- از گل هم برآمدن؛ از پس هم برآمدن.
- گل هم انداختن؛ بیکدیگر بند کردن.
- گل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (انگلیسی، اِ) دروازهٔ فوتبال.
- گل زدن؛ توپ را وارد دروازهٔ حریف
کردن. گل کردن.
- گل شدن؛ وارد شدن توپ به دروازهٔ
حریف.
- گل کردن؛ توپ را ...
- گل زدن؛ توپ را وارد دروازهٔ حریف
کردن. گل کردن.
- گل شدن؛ وارد شدن توپ به دروازهٔ
حریف.
- گل کردن؛ توپ را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان گل فریز
بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع در
۵۰هزارگزی جنوب خاوری خوسف. هوای
آن معتدل و دارای ۲۳۶ تن سکنه است. آب
آن از قنات و محصول آن غلات است و
باغات زعفران نیز ...
بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع در
۵۰هزارگزی جنوب خاوری خوسف. هوای
آن معتدل و دارای ۲۳۶ تن سکنه است. آب
آن از قنات و محصول آن غلات است و
باغات زعفران نیز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان گل
فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع
در ۳۷هزارگزی جنوب خاوری خوسف، سر
راه شوسهٔ عمومی خوسف. هوای آن معتدل و
دارای ۹۷۶ تن سکنه است. ...
فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع
در ۳۷هزارگزی جنوب خاوری خوسف، سر
راه شوسهٔ عمومی خوسف. هوای آن معتدل و
دارای ۹۷۶ تن سکنه است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان سراجو
بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در
۲۰هزارگزی جنوب خاوری مراغه و
هزارگزی جنوب ارابه رو مراغه به قره آغاج و
سراسکند. هوای آن معتدل و دارای ۳۳۱ تن
سکنه است. آب آن از قنات ...
بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در
۲۰هزارگزی جنوب خاوری مراغه و
هزارگزی جنوب ارابه رو مراغه به قره آغاج و
سراسکند. هوای آن معتدل و دارای ۳۳۱ تن
سکنه است. آب آن از قنات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ
بخش سلدوز شهرستان ارومیه، واقع در
۱۶هزارگزی شمال خاوری نقده و
چهارهزارگزی شمال راه شوسهٔ نقده به
مهاباد. هوای آن معتدل و دارای ۳۴۷ تن
سکنه است. آب آن از چشمه و محصول ...
بخش سلدوز شهرستان ارومیه، واقع در
۱۶هزارگزی شمال خاوری نقده و
چهارهزارگزی شمال راه شوسهٔ نقده به
مهاباد. هوای آن معتدل و دارای ۳۴۷ تن
سکنه است. آب آن از چشمه و محصول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان گاودول
بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در
۵۲هزارگزی جنوب خاوری مراغه و
۴هزارگزی خاور راه ارابه رو میاندوآب به
شاهین دژ. هوای آن معتدل و دارای ۶۲۷ تن
سکنه است. آب آن از ...
بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در
۵۲هزارگزی جنوب خاوری مراغه و
۴هزارگزی خاور راه ارابه رو میاندوآب به
شاهین دژ. هوای آن معتدل و دارای ۶۲۷ تن
سکنه است. آب آن از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) (چشمهٔ...) در ناحیه جاوی از
بلوک ممسنی و در نیم فرسخی شمالی چوگان
واقع است. (فارسنامهٔ ناصری).
بلوک ممسنی و در نیم فرسخی شمالی چوگان
واقع است. (فارسنامهٔ ناصری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان
آختاچی بخش حومهٔ شهرستان مهاباد، واقع
در ۴۰هزارگزی خاور مهاباد و هزارگزی
باختر راه شوسهٔ بوکان به میاندوآب. هوای
آن معتدل و دارای ۲۶۸ تن سکنه است. آب
آن از سیمین ...
آختاچی بخش حومهٔ شهرستان مهاباد، واقع
در ۴۰هزارگزی خاور مهاباد و هزارگزی
باختر راه شوسهٔ بوکان به میاندوآب. هوای
آن معتدل و دارای ۲۶۸ تن سکنه است. آب
آن از سیمین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان چهار
اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، واقع
در ۳۱هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و
۵۵هزارگزی شمال خاوری راه شوسهٔ
شاهین دژ به میاندوآب. هوای آن معتدل و
دارای ۱۰۶ تن سکنه است. آب آن ...
اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، واقع
در ۳۱هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و
۵۵هزارگزی شمال خاوری راه شوسهٔ
شاهین دژ به میاندوآب. هوای آن معتدل و
دارای ۱۰۶ تن سکنه است. آب آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گُ) [ په . ] (اِ.) 1 - عضو تولید مثلی و تکثیر گیاهان که از برگ های تغییر شکل
یافته به وجود آمده است . گل ممکن است سلول های هر دو جنس نر و ماده را شامل باشد و
یا فقط ممکن است سلول های یک جنس (نر و یا ماده ) را دربرداشته باشد. اکثر گل ها
دارای رنگ های مختلف و بوی مطبوع می باشند و زیبایی خاصی دارند و از این جهت به
عنوان زینت نگه داری می شوند. 2 - به طور عام هر گیاه علفی گل دار. 3 - غنچه وا شده
، غنچه شکفته . 4 - مطلق گُل سرخ . 5 - اخگر، شعله . 6 - خوب ، دوست داشتنی . 7 -
محبوب ، معشوق . 8 - هر چیز زیبا و محبوب . 9 - نوایی است از موسیقی قدیم . 10 -
قسمت مرکزی هندوانه که خوش خوراک تر است . 11 - چهرة سرخ و خوش آب و رنگ . 12 -
اشکال هندسی شش گوشه و هشت گوشه و ده گوشه و دوازده گوشه و غیره که در خاتم سازی به
کار می رود. ؛~ از ~ کسی شکفتن چهرة کسی از شادی درخشیدن . ؛ ~ سرسبد کنایه از:
نمونة اعلاء، نمونة بهترین . ؛~کاشتن کنایه از: هنرنمایی کردن ، کار نظرگیری انجام
دادن .
یافته به وجود آمده است . گل ممکن است سلول های هر دو جنس نر و ماده را شامل باشد و
یا فقط ممکن است سلول های یک جنس (نر و یا ماده ) را دربرداشته باشد. اکثر گل ها
دارای رنگ های مختلف و بوی مطبوع می باشند و زیبایی خاصی دارند و از این جهت به
عنوان زینت نگه داری می شوند. 2 - به طور عام هر گیاه علفی گل دار. 3 - غنچه وا شده
، غنچه شکفته . 4 - مطلق گُل سرخ . 5 - اخگر، شعله . 6 - خوب ، دوست داشتنی . 7 -
محبوب ، معشوق . 8 - هر چیز زیبا و محبوب . 9 - نوایی است از موسیقی قدیم . 10 -
قسمت مرکزی هندوانه که خوش خوراک تر است . 11 - چهرة سرخ و خوش آب و رنگ . 12 -
اشکال هندسی شش گوشه و هشت گوشه و ده گوشه و دوازده گوشه و غیره که در خاتم سازی به
کار می رود. ؛~ از ~ کسی شکفتن چهرة کسی از شادی درخشیدن . ؛ ~ سرسبد کنایه از:
نمونة اعلاء، نمونة بهترین . ؛~کاشتن کنایه از: هنرنمایی کردن ، کار نظرگیری انجام
دادن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
باقالی (گُ) (ص .) دارای خال ها یا لکه های رنگی در یک زمینة مشخص .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) [ انگ . ] (اِ.) 1 - دروازه ، در بازی هایی مانند فوتبال ، جایی که باید توپ
داخل آن شود تا امتیاز به دست بیاید. 2 - امتیازی که پس از عبور توپ از دروازه یا
سبد یک تیم به تیم مقابل تعلق گیرد.
داخل آن شود تا امتیاز به دست بیاید. 2 - امتیازی که پس از عبور توپ از دروازه یا
سبد یک تیم به تیم مقابل تعلق گیرد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گِ) [ په . ] (اِ.) خاک آمیخته با آب . ؛ در جایی را ~گرفتن کنایه از: جایی را یک
باره تعطیل کردن .
باره تعطیل کردن .