مثنی
مثنی maddesi sözlük listesi
مثنی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ نا ] (ع ص، ق) دو دو. (ترجمان
القرآن). دوگان دوگان. (دهار). دو دو و گویند
جاؤا مثنی، ای اثنین اثنین و اثنتین اثنتین .
(از محیط الحیط) (از منتهی الارب) (از
آنندراج) (از ناظم الاطباء): {/Bقُلْ إِنَّمََا
أَعِظُکُمْ بِوََاحِدَةٍ أَنْ ...
القرآن). دوگان دوگان. (دهار). دو دو و گویند
جاؤا مثنی، ای اثنین اثنین و اثنتین اثنتین .
(از محیط الحیط) (از منتهی الارب) (از
آنندراج) (از ناظم الاطباء): {/Bقُلْ إِنَّمََا
أَعِظُکُمْ بِوََاحِدَةٍ أَنْ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ثَ نْ نا ] (ع ص) دوبار کرده شده.
(غیاث) (آنندراج). - مضاعف. (ناظم
الاطباء). دو برابر: گرگ چون مراد
خویش مثنی یافت به طمع آن سر برداشت.
(کتاب النقض ص ۱۷۴). سلطان از ...
(غیاث) (آنندراج). - مضاعف. (ناظم
الاطباء). دو برابر: گرگ چون مراد
خویش مثنی یافت به طمع آن سر برداشت.
(کتاب النقض ص ۱۷۴). سلطان از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ثَ نْ نی ] (ع ص) کسی که دو تا
می کند و مضاعف می نماید. (ناظم الاطباء). و
رجوع به تثنیه شود.
می کند و مضاعف می نماید. (ناظم الاطباء). و
رجوع به تثنیه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ نی ی ] (ع ص، اِ) دو تا ثوب.
(السامی). اسم پارچه ای است که آن را دو تا و
دو تاه گویند. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). جامهٔ دوتاه. - شتر عقال بسته.
(منتهی ...
(السامی). اسم پارچه ای است که آن را دو تا و
دو تاه گویند. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). جامهٔ دوتاه. - شتر عقال بسته.
(منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) ثناگو. آنکه ثنا گوید: و
ایشان داعی و ذاکر و مثنی و شاکر به بلاد و
دیار خود مراجعت نمودند. (ظفرنامهٔ یزدی چ
امیرکبیر ج ۲ ص ۴۰۱).
و رجوع به اثناء
شود.
ایشان داعی و ذاکر و مثنی و شاکر به بلاد و
دیار خود مراجعت نمودند. (ظفرنامهٔ یزدی چ
امیرکبیر ج ۲ ص ۴۰۱).
و رجوع به اثناء
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ثَ نْ نا ] (اِخ) لقب حسن بن حسن بن
علی (ع). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
علی (ع). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ثَ نْ نا ] (اِخ) رجوع به ابوغفار
المثنی بن سعد الطائی بصری شود.
المثنی بن سعد الطائی بصری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ثَ نْ نا ] (اِخ) ابن اسد خیاط از
مشایخ شیعه و روات فقه از ائمه. (ابن الندیم،
یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مشایخ شیعه و روات فقه از ائمه. (ابن الندیم،
یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ثَ نْ نا ] (اِخ) ابن حارثهٔ شیبانی. وی
در دورهٔ جاهلیت سیادت داشته و در عصر
اسلام نیز از فرماندهان سپاه بود و قسمتی از
سواد را فتح کرد. (از الانساب سمعانی).
ابن حارثةبن سلمةبن ضمضم الربعی الشیبانی
(متوفی ...
در دورهٔ جاهلیت سیادت داشته و در عصر
اسلام نیز از فرماندهان سپاه بود و قسمتی از
سواد را فتح کرد. (از الانساب سمعانی).
ابن حارثةبن سلمةبن ضمضم الربعی الشیبانی
(متوفی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ثَ نْ نا ] (اِخ) ابن عمران العائذی
مردی شجاع بود و هنگامی که ضحاک بن
قیس در عراق خروج کرد با وی بود، ضحاک
او را فرمانروایی کوفه داد وهبیره آهنگ وی
کرد و زمانی با ...
مردی شجاع بود و هنگامی که ضحاک بن
قیس در عراق خروج کرد با وی بود، ضحاک
او را فرمانروایی کوفه داد وهبیره آهنگ وی
کرد و زمانی با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ ثَ نّا) [ ع . ] (اِ.) 1 - دو دو، دوتا دوتا. 2 - حرفی که دارای دو نقطه باشد.