مرعی
مرعی maddesi sözlük listesi
مرعی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ عا / مَ عَنْ ] (ع مص) چریدن.
(منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (دهار)
(از اقرب الموارد) (غیاث). || چرانیدن.
(تاج المصادر بیهقی) (دهار). متعدی و لازم به
کار رود. (از اقرب الموارد). || ...
(منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (دهار)
(از اقرب الموارد) (غیاث). || چرانیدن.
(تاج المصادر بیهقی) (دهار). متعدی و لازم به
کار رود. (از اقرب الموارد). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ عی ی ] (ع ص) نعت مفعولی از
رَعْی و رِعایة. رجوع به رعی و رعایة شود.
رعایه کرده شده. ملحوظ. آنچه رعایت کرده
شود. (از اقرب الموارد). نگاهبانی شده و
چشم داشته شده : چون مقرر گشت ...
رَعْی و رِعایة. رجوع به رعی و رعایة شود.
رعایه کرده شده. ملحوظ. آنچه رعایت کرده
شود. (از اقرب الموارد). نگاهبانی شده و
چشم داشته شده : چون مقرر گشت ...