مستخبر
مستخبر maddesi sözlük listesi
مستخبر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ بِ ] (ع ص) خبرجوینده.
(غیاث) (آنندراج). سؤال کننده از خبر. (اقرب
الموارد). پرسنده. آگاهی پرس. خبرپرس.
تفحص کننده. خبرگیرنده.
- مستخبران احوال؛ پرسندگان احوال.
(ناظم الاطباء). رجوع به استخبار شود.
(غیاث) (آنندراج). سؤال کننده از خبر. (اقرب
الموارد). پرسنده. آگاهی پرس. خبرپرس.
تفحص کننده. خبرگیرنده.
- مستخبران احوال؛ پرسندگان احوال.
(ناظم الاطباء). رجوع به استخبار شود.