نقاش
نقاش maddesi sözlük listesi
نقاش Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
ekskavatör; gravürcü; kazıcı; münazara; nakkaş; oymacı
Arapça - Türkçe sözlük
I
نِقَاش
münazara
Anlamı: tartışma
II
نَقَّاش
1. gravürcü
Anlamı: gravür yapan sanatçı
2. kazıcı
Anlamı: kazı veya oyma işi yapan
3. nakkaş
Anlamı: süslemeler yapan sanatçı
4. ekskavatör
Anlamı: kazı makinesi
5. oymacı
Anlamı: oyma işleri yapan sanatçı
Farsça - Türkçe sözlük
boyacı
Farsça - Türkçe sözlük
ressam
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (ع ص) نگارگر. (مهذب
الاسماء). نگارنده. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء). نگارکننده. (دهار). مزوّق.
(دهار). صانع نقش. (از اقرب الموارد). آنکه
نقش می کند و تصویر می کشد. مصوّر.
صورتگر. چهره پرداز. چهره گشا.
چهره گشای. پیکرنگار. ...
الاسماء). نگارنده. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء). نگارکننده. (دهار). مزوّق.
(دهار). صانع نقش. (از اقرب الموارد). آنکه
نقش می کند و تصویر می کشد. مصوّر.
صورتگر. چهره پرداز. چهره گشا.
چهره گشای. پیکرنگار. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) دهی است از دهستان
خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین. در
۲۰هزارگزی شمال غربی آوج در منطقهٔ
کوهستانی سردسیری واقع است و ۱۲۰ تن
سکنه دارد. آبش از چشمه سار تأمین
می شود. محصولش غلات ...
خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین. در
۲۰هزارگزی شمال غربی آوج در منطقهٔ
کوهستانی سردسیری واقع است و ۱۲۰ تن
سکنه دارد. آبش از چشمه سار تأمین
می شود. محصولش غلات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) ابراهیم بن یحیی
اندلسی مغربی قرطبی، مکنی به ابواسحاق و
ملقب و مشهور به نقاش، از ریاضی دانان و
منجمین معروف قرن پنجم هجری قمری
است و آلت زرقاله در نجوم از اختراعات
اوست و ...
اندلسی مغربی قرطبی، مکنی به ابواسحاق و
ملقب و مشهور به نقاش، از ریاضی دانان و
منجمین معروف قرن پنجم هجری قمری
است و آلت زرقاله در نجوم از اختراعات
اوست و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) اسماعیل بن عبداللََّه بن
علی حلبی، ملقب به منتخب الدین و مشهور به
نقاش، فقیه اصولی قرن هفتم و هشتم هجری
قمری است. از موطنش حلب به مکه سفر کرد
و از آنجا به ...
علی حلبی، ملقب به منتخب الدین و مشهور به
نقاش، فقیه اصولی قرن هفتم و هشتم هجری
قمری است. از موطنش حلب به مکه سفر کرد
و از آنجا به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) علی بن عبدالقادربن
محمد میقاتی، ملقب به نورالدین و مشهور به
نقاش، از دانشمندان قرن نهم هجری قمری
مصر است و در گاه شماری تصنیفاتی دارد. از
آنجمله است «عمدةالحذاق فی العمل فی
سائرالآفاق». ...
محمد میقاتی، ملقب به نورالدین و مشهور به
نقاش، از دانشمندان قرن نهم هجری قمری
مصر است و در گاه شماری تصنیفاتی دارد. از
آنجمله است «عمدةالحذاق فی العمل فی
سائرالآفاق». ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) عیسی بن هبةاللََّه بن
عیسی، مکنی به ابوعبداللََّه و ملقب به نقاش از
ادیبان و شاعران و ظریف طبعان قرن ششم
بغداد است و به سال ۵۴۴ هـ . ق. درگذشت. (از
الاعلام زرکلی ج ...
عیسی، مکنی به ابوعبداللََّه و ملقب به نقاش از
ادیبان و شاعران و ظریف طبعان قرن ششم
بغداد است و به سال ۵۴۴ هـ . ق. درگذشت. (از
الاعلام زرکلی ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) محمدبن حسن بن
محمدبن زیادبن هرون موصلی بغدادی،
مکنی به ابوبکر، و معروف به نقاش و ابن
النقاش ، محدث و مفسر قرن چهارم هجری
قمری است. و از تصانیف اوست: ارم ذات
العماد، ...
محمدبن زیادبن هرون موصلی بغدادی،
مکنی به ابوبکر، و معروف به نقاش و ابن
النقاش ، محدث و مفسر قرن چهارم هجری
قمری است. و از تصانیف اوست: ارم ذات
العماد، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) محمدطاهر کاشانی
متخلص به نقاش، از شاعران قرن یازدهم
هجری قمری است و در کاشان به نقشبندی
اشتغال داشته است، او راست:
بی بصیرت را عنان در دست نفس سرکش است
می برد هر ...
متخلص به نقاش، از شاعران قرن یازدهم
هجری قمری است و در کاشان به نقشبندی
اشتغال داشته است، او راست:
بی بصیرت را عنان در دست نفس سرکش است
می برد هر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) محمدبن علی بن
عمروبن مهدی اصفهانی، مکنی به ابوسعید و
مشهور به نقاش از ثقات محدثین قرن چهارم
و پنجم هجری قمری است. برای استماع و
جمع کردن احادیث به مکه و مدینه و بغداد ...
عمروبن مهدی اصفهانی، مکنی به ابوسعید و
مشهور به نقاش از ثقات محدثین قرن چهارم
و پنجم هجری قمری است. برای استماع و
جمع کردن احادیث به مکه و مدینه و بغداد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ قْ قا ] (اِخ) محمد قاسم اصفهانی،
متخلص به نقاش از شاعران متأخر است. او
راست:
در پای خمی دیدهٔ پیمانه ضیا یافت
کوری به قدمگاه می ناب شفا یافت.
رجوع به صبح گلشن ص ۵۳۶ شود.
متخلص به نقاش از شاعران متأخر است. او
راست:
در پای خمی دیدهٔ پیمانه ضیا یافت
کوری به قدمگاه می ناب شفا یافت.
رجوع به صبح گلشن ص ۵۳۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نَ قّ) [ ع . ] (ص .) 1 - صورتگر، چهره - پرداز. 2 - کسی که در و دیوار و جز آن را
رنگ می کند، رنگ کار.
رنگ می کند، رنگ کار.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
نِقاشٌ
[ni'qaːʃ]
n m
جِدالٌ m débat
◊
نِقاشٌ حادٌّ — un débat animé
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
نِقَاشٌ
спор, прения; نقاشوضع القضيّة على بساط ال поставить вопрос на обсуждение
* * *
иа=
дискуссия, дебаты, прения
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
نَقَّاشٌ
1) гравёр, резчик; التماثيل نقّاش скульптор
2) красильщик, маляр
* * *
аа=
1) гравёр; резчик
2) маляр