نوا
نوا maddesi sözlük listesi
نوا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِ) وسایل زندگی. آنچه زندگی را
درخور است. (سعید نفیسی، تعلیقات تاریخ
بیهقی، از حاشیهٔ برهان چ معین). روزی.
قوت. (جهانگیری) (انجمن آرا) (برهان قاطع)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه برای حیات
باید، از خورش و پوشش و آلات و ...
درخور است. (سعید نفیسی، تعلیقات تاریخ
بیهقی، از حاشیهٔ برهان چ معین). روزی.
قوت. (جهانگیری) (انجمن آرا) (برهان قاطع)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه برای حیات
باید، از خورش و پوشش و آلات و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان بالا
لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل، در ۹
هزارگزی مشرق رینه، در منطقهٔ کوهستانی
سردسیری واقع است و ۹۱۰ تن سکنه دارد.
آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات،
شغل مردمش زراعت و گله داری ...
لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل، در ۹
هزارگزی مشرق رینه، در منطقهٔ کوهستانی
سردسیری واقع است و ۹۱۰ تن سکنه دارد.
آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات،
شغل مردمش زراعت و گله داری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان سراجو از
بخش مرکزی شهرستان مراغه، در ۳
هزارگزی شمال غربی مراغه و ۳ هزارگزی
شمال جادهٔ مراغه به آذرشهر، در جلگهٔ
معتدل هوائی واقع است و ۲۸۰ تن سکنه دارد.
آبش از صوفی چای ...
بخش مرکزی شهرستان مراغه، در ۳
هزارگزی شمال غربی مراغه و ۳ هزارگزی
شمال جادهٔ مراغه به آذرشهر، در جلگهٔ
معتدل هوائی واقع است و ۲۸۰ تن سکنه دارد.
آبش از صوفی چای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) احمد (سید...)، فرزند مولوی
دلیل اللََّه دهلوی بدایونی، ملقب به
ظهوراللََّه خان و متخلص به نوا. از
پارسی گویان قرن سیزدهم هندوستان است،
به سال ۱۲۲۹ هـ . ق. سفری به ایران کرد و از
فتحعلی شاه قاجار ...
دلیل اللََّه دهلوی بدایونی، ملقب به
ظهوراللََّه خان و متخلص به نوا. از
پارسی گویان قرن سیزدهم هندوستان است،
به سال ۱۲۲۹ هـ . ق. سفری به ایران کرد و از
فتحعلی شاه قاجار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) حیدرعلی (میرزا...)، فرزند آقا
محمدمهدی آسودهٔ شیرازی، ملقب به
تاج الشعراء و متخلص به نوا. از شاعران قرن
سیزدهم هجری است. او راست:
پروانه وار سوختنم آرزو بُوَد
امشب که آفتاب بود شمع محفلم.
در پای او ز شوق ...
محمدمهدی آسودهٔ شیرازی، ملقب به
تاج الشعراء و متخلص به نوا. از شاعران قرن
سیزدهم هجری است. او راست:
پروانه وار سوختنم آرزو بُوَد
امشب که آفتاب بود شمع محفلم.
در پای او ز شوق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) درویش حسین کاشانی،
متخلص به نوا. از شاعران متوسط قرن
سیزدهم هجری و از معاصران هدایت مؤلف
مجمع الفصحاست. از اوست:
هیچ کس را چو در آن منزل عالی ره نیست
زین چه حاصل که گروهی دو ...
متخلص به نوا. از شاعران متوسط قرن
سیزدهم هجری و از معاصران هدایت مؤلف
مجمع الفصحاست. از اوست:
هیچ کس را چو در آن منزل عالی ره نیست
زین چه حاصل که گروهی دو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) قاضی ابوطاهر خواجه صدر،
متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم
هجری است و تذکره ای راجع به مشایخ و
اکابر سمرقند تألیف کرده است. رجوع به
تذکرهٔ قاری ص ۲۵۸ و فرهنگ سخنوران
ص ۶۱۶ شود.
متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم
هجری است و تذکره ای راجع به مشایخ و
اکابر سمرقند تألیف کرده است. رجوع به
تذکرهٔ قاری ص ۲۵۸ و فرهنگ سخنوران
ص ۶۱۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) ملا علی، متخلص به نوا. از
شاعران قرن سیزدهم هجری است. رجوع به
فرهنگ سخنوران ص ۶۱۶ شود.
شاعران قرن سیزدهم هجری است. رجوع به
فرهنگ سخنوران ص ۶۱۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) میرزا آقاجان یزدی، متخلص به
نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است.
رجوع به حدیقة الشعراء نسخهٔ خطی و
فرهنگ سخنوران ص ۶۱۶ شود.
نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است.
رجوع به حدیقة الشعراء نسخهٔ خطی و
فرهنگ سخنوران ص ۶۱۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نَ) [ په . ] (اِ.) 1 - نغمه ، سرود. 2 - مال ، دارایی . 3 - نام مقامی از دوازده
مقام موسیقی . 4 - گرو، گروگان . 5 - رونق .
مقام موسیقی . 4 - گرو، گروگان . 5 - رونق .