نوازش
نوازش maddesi sözlük listesi
نوازش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ زِ ] (اِمص) حاصل مصدر از
نواختن. (از آنندراج). دست بر سر و روی
کسی کشیدن به علامت مهربانی و شفقت.
(یادداشت مؤلف):
جهان مار بدخوست منوازش از بن
ازیرا نسازَدْش هرگز
نوازش.ناصرخسرو.
|| مهربانی. مرحمت. شفقت. ...
نواختن. (از آنندراج). دست بر سر و روی
کسی کشیدن به علامت مهربانی و شفقت.
(یادداشت مؤلف):
جهان مار بدخوست منوازش از بن
ازیرا نسازَدْش هرگز
نوازش.ناصرخسرو.
|| مهربانی. مرحمت. شفقت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ زِ ] (اِخ) میرزا نوازش
حسین خان لکهنوئی، فرزند میرزا
حسین علی خان، متخلص به نوازش. از
پارسی گویان هند است. او راست:
به شب وصل شکوه ها چه کنم
شب کوتاه و قصه بسیار است
اثر نسخهٔ بتم بنگر
لرزه ...
حسین خان لکهنوئی، فرزند میرزا
حسین علی خان، متخلص به نوازش. از
پارسی گویان هند است. او راست:
به شب وصل شکوه ها چه کنم
شب کوتاه و قصه بسیار است
اثر نسخهٔ بتم بنگر
لرزه ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
głaskać; klaps; klepać; pieszczota; pieścić; pochlebstwo; poklepać