هرار
هرار maddesi sözlük listesi
هرار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ ] (ع مص) به بیماری هرار مبتلا
گردیدن. || روان شدن شکم کسی چندانکه
بمیرد. روان شدن شکم شتر از هر بیماری که
باشد. (منتهی الارب). رجوع به هُرّ شود.
گردیدن. || روان شدن شکم کسی چندانکه
بمیرد. روان شدن شکم شتر از هر بیماری که
باشد. (منتهی الارب). رجوع به هُرّ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ ] (ع اِ) بیماریی است مانا به ورم، که
میان گوشت و پوست شتر حادث شود و
پوست را بپراند. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد).
میان گوشت و پوست شتر حادث شود و
پوست را بپراند. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ رْ را ] (ع ص) سگ بسیاربانگ.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِخ)
نام اسب معاویةبن عباده. (منتهی الارب).
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِخ)
نام اسب معاویةبن عباده. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان
جاوید بخش فهلیان شهرستان کازرون که در
۱۴ هزارگزی خاور فهلیان واقع شده و ۳۲ تن
سکنه دارد. شامل دو بخش است که هرار
پایین و بالا خوانده میشود. (از فرهنگ
جغرافیایی ...
جاوید بخش فهلیان شهرستان کازرون که در
۱۴ هزارگزی خاور فهلیان واقع شده و ۳۲ تن
سکنه دارد. شامل دو بخش است که هرار
پایین و بالا خوانده میشود. (از فرهنگ
جغرافیایی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ ] (اِخ) جایی است در طرف صمان
از بلادتمیم و گویند قفی است در یمامه.
(معجم البلدان).
از بلادتمیم و گویند قفی است در یمامه.
(معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) دهی بوده است از ولایت
دزمار آذربایجان در شمال تبریز. (از
نزهةالقلوب چ لیدن ص ۸۸). اکنون دهی بدین
نام نیست.
دزمار آذربایجان در شمال تبریز. (از
نزهةالقلوب چ لیدن ص ۸۸). اکنون دهی بدین
نام نیست.