ladin - لادن
ladin - لادن maddesi sözlük listesi
لادن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) یکی از سه شعبهٔ مشرقی
رود گنگ. (تحقیق ماللهند ص ۱۳۱).
رود گنگ. (تحقیق ماللهند ص ۱۳۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِ) لاذَن. عنبر عسلی. جنسی بود
از معجونات و عطربرسان دوشاب. سیاه و
خوشبوی بود (نسخه ای از لغت نامهٔ اسدی).
جنسی است از معجون بر مثال دوشاب و
گونه ای عنبردار رسیده. (نسخهٔ اسدی).
جنسی است از معجونهای خوشبو برنگ ...
از معجونات و عطربرسان دوشاب. سیاه و
خوشبوی بود (نسخه ای از لغت نامهٔ اسدی).
جنسی است از معجون بر مثال دوشاب و
گونه ای عنبردار رسیده. (نسخهٔ اسدی).
جنسی است از معجونهای خوشبو برنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِ) در معنی امروزی لادن نام
قسمی گل است از خانوادهٔ تروپئولاسه .
<۵۳۰۶۴۰۱۳۰۱۱۹۵۱۹۰۱>...دارای ساقهٔ نازک و خزنده و برگهای گرد
و گلهای کم پر یا پرپَر زرد؛ نارنجی یا قرمز و
دورنگ. رقمهایش عبارتند از لادن پاکوتاه ...
قسمی گل است از خانوادهٔ تروپئولاسه .
<۵۳۰۶۴۰۱۳۰۱۱۹۵۱۹۰۱>...دارای ساقهٔ نازک و خزنده و برگهای گرد
و گلهای کم پر یا پرپَر زرد؛ نارنجی یا قرمز و
دورنگ. رقمهایش عبارتند از لادن پاکوتاه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) نام رزمگاهی که جنگ
هومان با گودرز بدانجا بوده است :
بدو گفت گیو ای فرومایه مرد
ز لادن چه گوئی و روز نبرد
نه مردی بد آن جنگ و خون ریختن
شبیخون ز ترکان و آویختن.فردوسی.
به ...
هومان با گودرز بدانجا بوده است :
بدو گفت گیو ای فرومایه مرد
ز لادن چه گوئی و روز نبرد
نه مردی بد آن جنگ و خون ریختن
شبیخون ز ترکان و آویختن.فردوسی.
به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) از نواحی شرقی زاهدان در
جنوب غربی میرجاوه. و شاید لادن شاهنامه
همین لادن باشد.
جنوب غربی میرجاوه. و شاید لادن شاهنامه
همین لادن باشد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دَ) (اِ.) نوعی گل ، دارای ساقة نازک و خزنده وبرگ های گرد و گل های نارنجی رنگ .
ladin - لادن diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler