şuruh - شروخ
şuruh - شروخ maddesi sözlük listesi
شروخ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ ] (ع مص) مصدر به معنی شَرخ.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). دندان کفانیدن شتر. (از آنندراج).
|| فرا مردی نشستن کودک. (از تاج
المصادر بیهقی). رجوع به شرخ شود.
|| ...
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). دندان کفانیدن شتر. (از آنندراج).
|| فرا مردی نشستن کودک. (از تاج
المصادر بیهقی). رجوع به شرخ شود.
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ ] (ع اِ) جِ شَرخ. (آنندراج)
(اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به
شرخ شود. || درخت عضاة. (منتهی
الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).
(اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به
شرخ شود. || درخت عضاة. (منتهی
الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ع اِ) همزاد و همتا و مانند.
(آنندراج).
- شروخ شرخ؛ در مبالغه گویند: یعنی
ایشان هم زادهایی هستند که در مشابهت و
مماثلت مبالغه کرده اند. (از ناظم الاطباء).
برای مبالغه است مانند: داهیة ...
(آنندراج).
- شروخ شرخ؛ در مبالغه گویند: یعنی
ایشان هم زادهایی هستند که در مشابهت و
مماثلت مبالغه کرده اند. (از ناظم الاطباء).
برای مبالغه است مانند: داهیة ...