sifah - صفاح
sifah - صفاح maddesi sözlük listesi
صفاح Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (ع اِ) جِ صفح است. (منتهی
الارب). رجوع بدان لغت شود. || چیزی
است شبیه به مسحه که بر رخسار می برآید و
بسبب آن رخسار فراخ می گردد و آن در اسب ...
الارب). رجوع بدان لغت شود. || چیزی
است شبیه به مسحه که بر رخسار می برآید و
بسبب آن رخسار فراخ می گردد و آن در اسب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ ] (اِخ) موضعی است بین حنین
و انصاب حرم بر جانب چپ آنکه از مشاش
به مکه درآید و فرزدق، حسین بن علی را در
طریق عراق در آنجا دیده و گوید:
لقیت الحسین بأرض الصفاح
علیه الیلامق ...
و انصاب حرم بر جانب چپ آنکه از مشاش
به مکه درآید و فرزدق، حسین بن علی را در
طریق عراق در آنجا دیده و گوید:
لقیت الحسین بأرض الصفاح
علیه الیلامق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ فْ فا ] (ع ص) صیغهٔ مبالغه از
صفح. غفار. صفوح. عفوّ. درگذرندهٔ گناه.
بخشندهٔ جرم. آمرزگار.
صفح. غفار. صفوح. عفوّ. درگذرندهٔ گناه.
بخشندهٔ جرم. آمرزگار.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ فْ فا ] (ع ص، اِ) سنگ ریزه های
پهناور و دراز، صُفّاحَة یکی. (منتهی الارب).
سنگ پهن. (مهذب الاسماء). || شتران
بزرگ کوهان. (منتهی الارب).
پهناور و دراز، صُفّاحَة یکی. (منتهی الارب).
سنگ پهن. (مهذب الاسماء). || شتران
بزرگ کوهان. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ فْ فا ] (اِخ) نصر گوید موضعی
است نزدیک ذروه. (معجم البلدان).
است نزدیک ذروه. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن عبدمناة الشاعر از
بنی کلیب بن حبشیةبن سلول از بطون خزاعة
است. (عقدالفرید چ محمد سعیدالعریان ج ۳
ص ۳۳۲).
بنی کلیب بن حبشیةبن سلول از بطون خزاعة
است. (عقدالفرید چ محمد سعیدالعریان ج ۳
ص ۳۳۲).
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
صَفّاح: سَمْكَرِيّ
tinsmith, tinner, tinman, whitesmith, plumber; tinker
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
صَفَّاحٌ
прощающий; великодушный
II
صُفَّاحٌ
собир. каменные плитки; الحقول صفّاح полевой шпат