feriz - فریز
feriz - فریز maddesi sözlük listesi
فریز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ / فِ ] (اِ) گیاهی است در نهایت
سبزی و تازگی که از خوردن آن دواب فربه
شوند. (برهان). مَرغ. چمن. پرند. (یادداشت
بخط مؤلف). فرزد. فرزه. فریز. فریج. فرز.
فرژ. (فرهنگ فارسی معین):
ای که در بستان ...
سبزی و تازگی که از خوردن آن دواب فربه
شوند. (برهان). مَرغ. چمن. پرند. (یادداشت
بخط مؤلف). فرزد. فرزه. فریز. فریج. فرز.
فرژ. (فرهنگ فارسی معین):
ای که در بستان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. آب
آن از قنات و محصول عمده اش غله است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. آب
آن از قنات و محصول عمده اش غله است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند که
دارای ۴۹۱ تن سکنه است. آب آن از قنات و
محصول آنجا غلات، پنبه و میوه است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند که
دارای ۴۹۱ تن سکنه است. آب آن از قنات و
محصول آنجا غلات، پنبه و میوه است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(فَ) (اِ.) گوشتی که آن را خشک کرده باشند، گوشت قدید. فریس و فریش نیز گفته می
شود.
شود.