آز
آز maddesi sözlük listesi
آز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
ihtiras; hırs
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) زیاد جُستن. زیاده جوئی.
افزون خواهی. افزون طلبی. خواهش
بسیاری از هر چیز. طمع. ولع. حرص. شره.
شُحّ. تنگ چشمی :
از فرط عطای او زند آز
پیوسته ز امتلا زراغن.ابوسلیک.
جاه است و قدر و منفعه آن را که طَمْع نه ...
افزون خواهی. افزون طلبی. خواهش
بسیاری از هر چیز. طمع. ولع. حرص. شره.
شُحّ. تنگ چشمی :
از فرط عطای او زند آز
پیوسته ز امتلا زراغن.ابوسلیک.
جاه است و قدر و منفعه آن را که طَمْع نه ...