اظفار
اظفار maddesi sözlük listesi
اظفار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) جِ ظُفر. ناخنها. (فرهنگ
نظام) (آنندراج). جِ ظُفر و ظُفُر و ظِفر و ظَفر.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
(متن اللغة). جِ ظُفر. (ترجمان ترتیب عادل بن
علی) (دهار) (زوزنی): الاّ انثنیت و فی ...
نظام) (آنندراج). جِ ظُفر و ظُفُر و ظِفر و ظَفر.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
(متن اللغة). جِ ظُفر. (ترجمان ترتیب عادل بن
علی) (دهار) (زوزنی): الاّ انثنیت و فی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ستاره هایی در پیش نسر.
(از اقرب الموارد). ستاره های خردی در مقدم
نسر. (از متن اللغة). ستاره های مقدم نسر.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب). ستاره های
خرد. (آنندراج). ستارگان ...
(از اقرب الموارد). ستاره های خردی در مقدم
نسر. (از متن اللغة). ستاره های مقدم نسر.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب). ستاره های
خرد. (آنندراج). ستارگان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) در متن اللغة در ذیل ظفر
آمده است: گونه ای از عطر سیاه که گویی
ناخن از بیخ برکنده است و آن را در آتش نهند
تا دود کند. ج، اظفار، اظافیر، یا کلمه بصورت ...
آمده است: گونه ای از عطر سیاه که گویی
ناخن از بیخ برکنده است و آن را در آتش نهند
تا دود کند. ج، اظفار، اظافیر، یا کلمه بصورت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) ظفر دادن. (زوزنی)
(ترجمان ترتیب عادل بن علی) (آنندراج)
(تاج المصادر بیهقی). پیروزی دادن کسی را.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب). اظفار کسی را
یا اظفار کسی را به چیزی یا اظفار کسی را بر
چیزی؛ مظفر و کامیاب ...
(ترجمان ترتیب عادل بن علی) (آنندراج)
(تاج المصادر بیهقی). پیروزی دادن کسی را.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب). اظفار کسی را
یا اظفار کسی را به چیزی یا اظفار کسی را بر
چیزی؛ مظفر و کامیاب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِظْ ظِ ] (ع مص) به مراد رسیدن و
پیروز شدن. (آنندراج) (از منتهی الارب)
(ناظم الاطباء). ظفر یافتن. (تاج المصادر
بیهقی). اظفار فلان به مطلوب خویش یا به
چیزی یا بر چیزی؛ نایل آمدن و فایز شدن
بدان و ...
پیروز شدن. (آنندراج) (از منتهی الارب)
(ناظم الاطباء). ظفر یافتن. (تاج المصادر
بیهقی). اظفار فلان به مطلوب خویش یا به
چیزی یا بر چیزی؛ نایل آمدن و فایز شدن
بدان و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) زمینهای کوچکی است پر
از سنگ و شن و گل برنگ سرخ در دیار
فزاره. (از مراصد) (از متن اللغة). به لفظ جِ
ظفر، موضعی است و آن سرزمین های
درآمیخته با خاک و سنگ و ریگ ...
از سنگ و شن و گل برنگ سرخ در دیار
فزاره. (از مراصد) (از متن اللغة). به لفظ جِ
ظفر، موضعی است و آن سرزمین های
درآمیخته با خاک و سنگ و ریگ ...