ağüş - آگوش
ağüş - آگوش maddesi sözlük listesi
آگوش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) آغوش. بغل : امیر او را
بخویشتن خواند و در آگوش گرفت. (تاریخ
بیهقی).
گاه بادش گرفته بر گردن
گاه گردش کشیده در آگوش.مسعودسعد.
یک قطره از آن شراب مشکین
آورد دو عالمم در آگوش.عطار.
بخویشتن خواند و در آگوش گرفت. (تاریخ
بیهقی).
گاه بادش گرفته بر گردن
گاه گردش کشیده در آگوش.مسعودسعد.
یک قطره از آن شراب مشکین
آورد دو عالمم در آگوش.عطار.