ecmüd - اجمود
ecmüd - اجمود maddesi sözlük listesi
اجمود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِ) آجمود. اجموده. اجواین
خراسانی. و در بعض کتب طبی بمعنی کرفس
گرفته اند. (مؤید الفضلاء). کرفس را گویند.
(برهان قاطع) (شعوری). و در بعض کتب
بمعنی کهورا آمده. اجمود ظاهراً هندی است.
خراسانی. و در بعض کتب طبی بمعنی کرفس
گرفته اند. (مؤید الفضلاء). کرفس را گویند.
(برهان قاطع) (شعوری). و در بعض کتب
بمعنی کهورا آمده. اجمود ظاهراً هندی است.