بحری
بحری maddesi sözlük listesi
بحری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ص نسبی) منسوب به بحر.
(انساب سمعانی). دریائی. (لغات مصوبه
فرهنگستان) (ناظم الاطباء). مقابل بری، که
دریائی باشد. که از دریا به دست آید. که در
دریا زید:
بحر و بر هر دو زیر فرمانش
بری و ...
(انساب سمعانی). دریائی. (لغات مصوبه
فرهنگستان) (ناظم الاطباء). مقابل بری، که
دریائی باشد. که از دریا به دست آید. که در
دریا زید:
بحر و بر هر دو زیر فرمانش
بری و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) (ممالیک...) ممالیک مصر
از غلامان ترک یا چرکسی بودند که ابتدا در
جزء قراولان مزدور الملک الصالح ایوب قرار
داشتند و اولین ایشان شجرةالدر زوجهٔ الملک
الصالح است و ممالیک پس از او رسماً
سلطنت مصر را به دست ...
از غلامان ترک یا چرکسی بودند که ابتدا در
جزء قراولان مزدور الملک الصالح ایوب قرار
داشتند و اولین ایشان شجرةالدر زوجهٔ الملک
الصالح است و ممالیک پس از او رسماً
سلطنت مصر را به دست ...