بیهوده
بیهوده maddesi sözlük listesi
بیهوده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ / بِ دَ / دِ ] (ن مف / نف) (از
مصدر بیهودن) جامه ای را گویند که نزدیک
بسوختن رسیده باشد. (آنندراج) (برهان).
جامهٔ نیم سوخته که بهیچ کار نیاید. برهوده.
(شرفنامهٔ منیری). رجوع به بیهده و برهوده
شود.
مصدر بیهودن) جامه ای را گویند که نزدیک
بسوختن رسیده باشد. (آنندراج) (برهان).
جامهٔ نیم سوخته که بهیچ کار نیاید. برهوده.
(شرفنامهٔ منیری). رجوع به بیهده و برهوده
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ / دِ ] (ص مرکب) (از: بی +
هوده) ناحق. باطل. (برهان) (شرفنامهٔ
منیری). بیهده. (جهانگیری). ناراست. (ناظم
الاطباء). ناحق و باطل، چه «هده» و «هوده»
بمعنی حق باشد. (انجمن آرا) (آنندراج):
شود در نوازش در آنگونه مست ...
هوده) ناحق. باطل. (برهان) (شرفنامهٔ
منیری). بیهده. (جهانگیری). ناراست. (ناظم
الاطباء). ناحق و باطل، چه «هده» و «هوده»
بمعنی حق باشد. (انجمن آرا) (آنندراج):
شود در نوازش در آنگونه مست ...