پرتاب
پرتاب maddesi sözlük listesi
پرتاب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پُ ] (ص مرکب) پرپیچ. بسیار
پیچاپیچ. شکن برشکن. پرشکن. مقابل
کم تاب :
حلقهٔ جعدش پرتاب و گره
حلقهٔ زلفش از آن تافته تر.فرخی.
ز گل کنده شمشاد پرتاب را
بدو رسته در خسته عناب را.اسدی.
پیچاپیچ. شکن برشکن. پرشکن. مقابل
کم تاب :
حلقهٔ جعدش پرتاب و گره
حلقهٔ زلفش از آن تافته تر.فرخی.
ز گل کنده شمشاد پرتاب را
بدو رسته در خسته عناب را.اسدی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (اِ) تیر پرتاب. نوعی تیر که آنرا
بسیار دور توان انداخت. (برهان). مرّیخ. تیر
پرتاب. (ملخص اللغات حسن خطیب)
(دهّار):
اگر خوانند آرش را کمانگیر
که از ساری بمرو انداخت او تیر
تو اندازی بجان من ز گوراب
همی هر ساعتی ...
بسیار دور توان انداخت. (برهان). مرّیخ. تیر
پرتاب. (ملخص اللغات حسن خطیب)
(دهّار):
اگر خوانند آرش را کمانگیر
که از ساری بمرو انداخت او تیر
تو اندازی بجان من ز گوراب
همی هر ساعتی ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
bojaźliwy; dodać; dołożyć; kłaść; miotać; ostrożny; płochliwy; rzucać; rzut; słaby; stawiać; uderzenie; umieszczać; umieścić; wkładać; wprowadzać; wprowadzić; wsadzać; wstydliwy; wyrazić; wyrażać; zrzucać