تتق
تتق maddesi sözlük listesi
تتق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ تُ ] (اِ) تقتق بود. (لغت فرس اسدی
چ اقبال ص ۲۴۹). ططق بود. (حاشیهٔ فرهنگ
اسدی نخجوانی). چادر و پردهٔ بزرگ.
(برهان) (ناظم الاطباء). سراپرده. (غیاث
اللغات). پرده. (شرفنامهٔ منیری) (اوبهی) (دهار). صاحب کشف نوشته که این ...
چ اقبال ص ۲۴۹). ططق بود. (حاشیهٔ فرهنگ
اسدی نخجوانی). چادر و پردهٔ بزرگ.
(برهان) (ناظم الاطباء). سراپرده. (غیاث
اللغات). پرده. (شرفنامهٔ منیری) (اوبهی) (دهار). صاحب کشف نوشته که این ...