جیل
جیل maddesi sözlük listesi
جیل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (ع اِ) گروه از اسبان و شتران.
|| کرانهٔ قبر. || گرداگرد اندرون چاه
تا سر. (منتهی الارب). || کرانهٔ دریا و
کوه.
|| کرانهٔ قبر. || گرداگرد اندرون چاه
تا سر. (منتهی الارب). || کرانهٔ دریا و
کوه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) گروه مردم. (مهذب الاسماء).
گروهی از مردمان، گویند عرب جیل است و
ترک جیل است و چین جیل است و گویند
جیل عبارت است از هر ملتی که بزبانی
اختصاص دارند. (منتهی الارب). گروهی از
مردم و گاه بر مردم ...
گروهی از مردمان، گویند عرب جیل است و
ترک جیل است و چین جیل است و گویند
جیل عبارت است از هر ملتی که بزبانی
اختصاص دارند. (منتهی الارب). گروهی از
مردم و گاه بر مردم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن جیلانشاه، ملقب به گاوباره.
پس از پدر بتخت نشست و تمامی بلاد جیل و
دیلم را مسخر نمود. رجوع به حبیب السیر چ
خیام ج ۲ ص ۴۰۲ شود.
پس از پدر بتخت نشست و تمامی بلاد جیل و
دیلم را مسخر نمود. رجوع به حبیب السیر چ
خیام ج ۲ ص ۴۰۲ شود.