حاجب
حاجب maddesi sözlük listesi
حاجب Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
kapıcı
Arapça - Türkçe sözlük
حَاجِب
kapıcı
Anlamı: bekçilik, temizlik, alış veriş gibi işlerle görevli kimse
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
حاجب1 [مفرد]: ج حاجبون وحَجَبة وحُجَّاب:
1- اسم فاعل من حجَبَ| حاجبة الشَّمس: جهاز يقي العيونَ من أشعَّة الشَّمس.
2- بوّاب، موظَّف يعلن ترتيب الإجراءات في محكمة مثلاً "حاجب المحكمة/ الملك".
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
حاجب2 [مفرد]: ج حواجبُ:
1- (شر) عظمٌ فوق العين بما عليه من اللَّحم "قطَّب حاجبيه: عبس- ظهر الشَّيب في حاجبه الأيمن".
2- شعر نابت فوق اللَّحم الذي يغطِّي العظمَ الذي فوق العين، وهما حاجبان "كثيف الحواجب".
• قلم الحواجب: مِكْحال.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (ع اِ) اَبرو. برو. استخوان ابرو
مع گوشت و موی. موی ابرو. و هما حاجبان.
ج، حواجب. قوس حاجب؛ خم ابرو، کمان
ابرو. (منتهی الارب). || و قوس حاجب بن
زرارة که بدان مثل ...
مع گوشت و موی. موی ابرو. و هما حاجبان.
ج، حواجب. قوس حاجب؛ خم ابرو، کمان
ابرو. (منتهی الارب). || و قوس حاجب بن
زرارة که بدان مثل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) مولای زیدبن ثابت
است. ابن ابی حانم؟ بنقل از پدر خود گوید که
حاجب معروف نیست و حدیثی را که در باب
فضل قباء آرد یعقوب بن محمد زهری از
اسحاق ...
است. ابن ابی حانم؟ بنقل از پدر خود گوید که
حاجب معروف نیست و حدیثی را که در باب
فضل قباء آرد یعقوب بن محمد زهری از
اسحاق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن احمد طوسی مکنی
به ابومحمد او از محمدبن رافع و ذهلی و
محمدبن حماد ابی وردی و از او ابن منده و
قاضی ابی بکر حیری روایت کنند. مسعودبن
علی سجزی گوید که از حاکم دربارهٔ ...
به ابومحمد او از محمدبن رافع و ذهلی و
محمدبن حماد ابی وردی و از او ابن منده و
قاضی ابی بکر حیری روایت کنند. مسعودبن
علی سجزی گوید که از حاکم دربارهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن خلف. محدث است
و حافظ جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن
الجوزی از او روایت کند که گفت عمربن
العزیز را آنگاه که بخلافت رسیده بود بر منبر
دیدم که مردم را خطبه میکرد و در ...
و حافظ جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن
الجوزی از او روایت کند که گفت عمربن
العزیز را آنگاه که بخلافت رسیده بود بر منبر
دیدم که مردم را خطبه میکرد و در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن دینار، معروف به
حاجب الفیل. از قبیلهٔ بنومازن بن عمروبن
تمیم است. وی شاهد «یوم السلی» بود، در
این جنگ که میان بنی مازن و بنی یشکر برپا
شد، زاهربن عبداللََّه بن مالک، تیم بن ثعلبهٔ
یشکری ...
حاجب الفیل. از قبیلهٔ بنومازن بن عمروبن
تمیم است. وی شاهد «یوم السلی» بود، در
این جنگ که میان بنی مازن و بنی یشکر برپا
شد، زاهربن عبداللََّه بن مالک، تیم بن ثعلبهٔ
یشکری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن زرارةبن عدس بن
زیدبن عبداللََّه بن دارم الدارمی التمیمی. یکی
از بزرگان و از پانزده تن حکام عرب است
بجاهلیت. او رئیس قبیلهٔ تمیم بود، در زمان
انوشیروان و چون انوشیروان قبیلهٔ تمیم را ...
زیدبن عبداللََّه بن دارم الدارمی التمیمی. یکی
از بزرگان و از پانزده تن حکام عرب است
بجاهلیت. او رئیس قبیلهٔ تمیم بود، در زمان
انوشیروان و چون انوشیروان قبیلهٔ تمیم را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن زیدبن تیم بن امیةبن
خفاف بن بیاضة الانصاری الاوسی البیاضی.
طبری و ابن شاهین بنقل از شیوخ خود گویند
که حاجب وقعهٔ احد را دریافته است. رجوع
به کتاب الاصابة چ مصر سنهٔ ۱۳۲۳ ج ۱ ...
خفاف بن بیاضة الانصاری الاوسی البیاضی.
طبری و ابن شاهین بنقل از شیوخ خود گویند
که حاجب وقعهٔ احد را دریافته است. رجوع
به کتاب الاصابة چ مصر سنهٔ ۱۳۲۳ ج ۱ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن زید یا یزید انصاری
اشهلی. بقولی وی از تیرهٔ ازد شنوءة است و
حلیف بنی عبدالاشهل صحابی است و در
وقعهٔ یمامه شهادت یافته است. و سیف او را
در زمرهٔ کسانی آرد که از بنی عبدالاشهل ...
اشهلی. بقولی وی از تیرهٔ ازد شنوءة است و
حلیف بنی عبدالاشهل صحابی است و در
وقعهٔ یمامه شهادت یافته است. و سیف او را
در زمرهٔ کسانی آرد که از بنی عبدالاشهل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن زید الانصاری
الخزرجی. صحابی است او با برادر خویش
حباب غزوهٔ احد را دریافته اند.
الخزرجی. صحابی است او با برادر خویش
حباب غزوهٔ احد را دریافته اند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن مالک بن ابی بکر
ارکین فرغانی. مکنی به ابی العباس. وی نابینا
بود و بسال ۲۹۶ هـ . ق. به اصفهان نزد
بدرالحمامی شد. حاجب از محمدبن عبداللََّه بن
عبدالحکم و از عبادبن الولید و از احمدبن ...
ارکین فرغانی. مکنی به ابی العباس. وی نابینا
بود و بسال ۲۹۶ هـ . ق. به اصفهان نزد
بدرالحمامی شد. حاجب از محمدبن عبداللََّه بن
عبدالحکم و از عبادبن الولید و از احمدبن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابن النعمان مکنی به
ابی الفضل. در ایام خلافت القادر باللّه رایت
وزارت برافراشت. رجوع شود به
دستورالوزراء ص ۸۲.
ابی الفضل. در ایام خلافت القادر باللّه رایت
وزارت برافراشت. رجوع شود به
دستورالوزراء ص ۸۲.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) (امیر) ابوبکر مبشر. از
کسان مجدالملک بهاءالدوله علی بن احمد
جامجی است. عوفی در ترجمهٔ حال
مجدالملک در لباب الالباب آرد: «و هم از او
شنیدم که خدمت ملک شهید قطب الدنیا
والدین سقی اللََّه ثراه رانهٔ بنارسی که ...
کسان مجدالملک بهاءالدوله علی بن احمد
جامجی است. عوفی در ترجمهٔ حال
مجدالملک در لباب الالباب آرد: «و هم از او
شنیدم که خدمت ملک شهید قطب الدنیا
والدین سقی اللََّه ثراه رانهٔ بنارسی که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) ابونصر یکی از حجاب
بزرگ سلطان مسعود است که در عهد محمود
و اوائل کار مسعود کارهای خرد را عهده دار
بود چنانکه در ماه شوال سال ۴۲۲ هـ . ق. که
سلطان مسعود از غزنین بکابل ...
بزرگ سلطان مسعود است که در عهد محمود
و اوائل کار مسعود کارهای خرد را عهده دار
بود چنانکه در ماه شوال سال ۴۲۲ هـ . ق. که
سلطان مسعود از غزنین بکابل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) اصفهانی (آقا جواد)
شاعر ایرانی. او به هندوستان شد و به
حکمران ایالت «اود» یمین الدوله نواب
سعادتعلی خان بهادر پیوست و پس از ارتقاء
بمدارجی عالی در آخر ترک و تجرد گزید و
کسوت درویشان پوشید و ...
شاعر ایرانی. او به هندوستان شد و به
حکمران ایالت «اود» یمین الدوله نواب
سعادتعلی خان بهادر پیوست و پس از ارتقاء
بمدارجی عالی در آخر ترک و تجرد گزید و
کسوت درویشان پوشید و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) بدیع بن عبداللََّه بن
عبدالغفار مکنی به ابوالنجم پدر ابوالوفاء
محمد حاجب است وی صاحب ابوالحسین
علوی داماد صاحب بن عباد بود و او ببغداد و
ری سفر کرد و در ری سماع حدیث کرد.
وفات او در ...
عبدالغفار مکنی به ابوالنجم پدر ابوالوفاء
محمد حاجب است وی صاحب ابوالحسین
علوی داماد صاحب بن عباد بود و او ببغداد و
ری سفر کرد و در ری سماع حدیث کرد.
وفات او در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) بکتکین. بروزگار
سلطان محمود خدمتها کرده بود و در زمان
مسعود نیز، در تکیناباد کارها بدست او رفت
و حاجب و سپاه سالار او گردید و در سال
۴۲۶ هـ . ق. وفات کرد. بیهقی گوید: ...
سلطان محمود خدمتها کرده بود و در زمان
مسعود نیز، در تکیناباد کارها بدست او رفت
و حاجب و سپاه سالار او گردید و در سال
۴۲۶ هـ . ق. وفات کرد. بیهقی گوید: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) جامه دار یارق تغمش،
یکی از حاجبان و سالاران سلطان مسعود
بوده است، و پس از یک رویه شدن کار
هرات، مسعود او را با سپاهی، برای سرکوبی
عیسی معدان والی مکران، و صافی کردن آن
ولایت و ...
یکی از حاجبان و سالاران سلطان مسعود
بوده است، و پس از یک رویه شدن کار
هرات، مسعود او را با سپاهی، برای سرکوبی
عیسی معدان والی مکران، و صافی کردن آن
ولایت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) چابک. یکی از غلامان
سرای سلطان محمود بود و پس از آن حاجب
سلطان مسعود گردید. بیهقی گوید: «چندتن از
غلامان سرای امیر محمود چون قای اغلن و
ارسلان و حاجب چابک که پس از آن از ...
سرای سلطان محمود بود و پس از آن حاجب
سلطان مسعود گردید. بیهقی گوید: «چندتن از
غلامان سرای امیر محمود چون قای اغلن و
ارسلان و حاجب چابک که پس از آن از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) حسام الدین یکی از
حجاب و بزرگان عهد مغول است، در زمان
ارغون و ابوقاء. رجوع شود به حبیب السیر چ
تهران ص ۴۳.
حجاب و بزرگان عهد مغول است، در زمان
ارغون و ابوقاء. رجوع شود به حبیب السیر چ
تهران ص ۴۳.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) سالار (اریارق) از
بزرگان عهد سلطان محمود است و در زمان
سلطان مسعود حاجب سالار هندوستان بود
رجوع شود به تاریخ بیهقی چ فیاض ص ۸۳
و ۱۴۹ و ۱۶۳ و ۲۲۰ تا ۲۲۴ و ۲۲۶ و ۲۳۲ ...
بزرگان عهد سلطان محمود است و در زمان
سلطان مسعود حاجب سالار هندوستان بود
رجوع شود به تاریخ بیهقی چ فیاض ص ۸۳
و ۱۴۹ و ۱۶۳ و ۲۲۰ تا ۲۲۴ و ۲۲۶ و ۲۳۲ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) سالار (حسام الدین) از
سرداران و نزدیکان الملک الناصر و خلیفه
ابوالربیع بود و در واقعهٔ مرج الصفر که در دوم
ماه رمضان سال ۷۰۲ هـ . ق. میان لشکر مغول
و لشکریان مصری و شامی ...
سرداران و نزدیکان الملک الناصر و خلیفه
ابوالربیع بود و در واقعهٔ مرج الصفر که در دوم
ماه رمضان سال ۷۰۲ هـ . ق. میان لشکر مغول
و لشکریان مصری و شامی ...