حارث
حارث maddesi sözlük listesi
حارث Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
حارِث [مفرد]: ج حارثون وحُرّاث: اسم فاعل من حرَثَ.
• أبو الحارِث: كنية الأسد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی از حرث،
کشاورز. (دهّار). برزگر. (نصاب) (مهذب
الاسماء). زارع :
اینک بخشیدت خریدی وارثی
ریع را چون میستانی حارثی.مثنوی.
دهقان. || جمع کنندهٔ چیزی. || ...
کشاورز. (دهّار). برزگر. (نصاب) (مهذب
الاسماء). زارع :
اینک بخشیدت خریدی وارثی
ریع را چون میستانی حارثی.مثنوی.
دهقان. || جمع کنندهٔ چیزی. || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) نام قریه ای است از قراء
حوران، به نواحی دمشق، و آن را
حارث الجولان نیز گویند و جولان کوهی
است به شام و حارث نام قله ای از قلل آن
است.
حوران، به نواحی دمشق، و آن را
حارث الجولان نیز گویند و جولان کوهی
است به شام و حارث نام قله ای از قلل آن
است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) جنگل. و آن جنگل یهودا
بود که داود از حضور شاؤل بدانجا گریخت.
کاندر گوید باید آن را شهر حارث خواند
چنانکه دریوسیفس و دو نسخهٔ معتبر از
سموئیل مذکور است بنابراین موقعش در نزد
...
بود که داود از حضور شاؤل بدانجا گریخت.
کاندر گوید باید آن را شهر حارث خواند
چنانکه دریوسیفس و دو نسخهٔ معتبر از
سموئیل مذکور است بنابراین موقعش در نزد
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) به قول صاحب تاریخ
سیستان وی پدر هاله زن اسماعیل و مادر
قیدار است. رجوع بتاریخ سیستان ص ۴۴
شود.
سیستان وی پدر هاله زن اسماعیل و مادر
قیدار است. رجوع بتاریخ سیستان ص ۴۴
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) صاحب مجمل التواریخ
والقصص، در آن قسمت از کتاب خود که بیان
نسب همای چهرزاد میکند، از این حارث نام
می برد و عبارت او این است: «همای چهرزاد:
در نسب او خلاف است، بعضی گویند ...
والقصص، در آن قسمت از کتاب خود که بیان
نسب همای چهرزاد میکند، از این حارث نام
می برد و عبارت او این است: «همای چهرزاد:
در نسب او خلاف است، بعضی گویند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) بیست و یکمین ملک از
غسانیان یعنی آل جفنه. رجوع به حبط جزء ۲
از ج ۱ ص ۹۲ شود.
غسانیان یعنی آل جفنه. رجوع به حبط جزء ۲
از ج ۱ ص ۹۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) نام یکی از پادشاهان
غسانی شام است معاصر رسول اکرم که
پیغمبر (ص) نامه ای با شجاع بن وهب اسدی
بدو فرستاد. رجوع به حبط ج ۱ جزء ۳ از ج
۱ ص ۱۲۹ ...
غسانی شام است معاصر رسول اکرم که
پیغمبر (ص) نامه ای با شجاع بن وهب اسدی
بدو فرستاد. رجوع به حبط ج ۱ جزء ۳ از ج
۱ ص ۱۲۹ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) برادر ذوالکلاع الحمیری از
شجاعان شام است. رجوع به حبط جزء ۴ از
ج ۱ ص ۱۸۶ شود.
شجاعان شام است. رجوع به حبط جزء ۴ از
ج ۱ ص ۱۸۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) مکنی به ابوزینب از بزرگان
یهود معاصر پیغمبر(ص) وی در جنگ خیبر
سالاری و پیشوایی قسمتی از یهود داشت و
برادر مرحب سالار معروف یهود خیبر است.
رجوع به امتاع الاسماع مقریزی ص ۱۸۷ و
۳۱۳ و ۳۱۴ ...
یهود معاصر پیغمبر(ص) وی در جنگ خیبر
سالاری و پیشوایی قسمتی از یهود داشت و
برادر مرحب سالار معروف یهود خیبر است.
رجوع به امتاع الاسماع مقریزی ص ۱۸۷ و
۳۱۳ و ۳۱۴ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) مکنی به ابوعبداللََّه. محدث
است و پسر او عبداللََّه از وی روایت کند.
بخاری گوید او همان حارث بن نوفل است و
گوید غیر از او بچنین نام کسی نمی شناسم.
ابن عبدالبر گوید ابوعبداللََّه، حارث، در باب ...
است و پسر او عبداللََّه از وی روایت کند.
بخاری گوید او همان حارث بن نوفل است و
گوید غیر از او بچنین نام کسی نمی شناسم.
ابن عبدالبر گوید ابوعبداللََّه، حارث، در باب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) پدر زهدم. محدث است و
از انس روایت دارد و پسر وی از او روایت
کند. ابوالحسن بن القطان او را مجهول
می شمارد. رجوع به لسان المیزان چ
حیدرآباد ج ۲ ص ۱۶۱ شود.
از انس روایت دارد و پسر وی از او روایت
کند. ابوالحسن بن القطان او را مجهول
می شمارد. رجوع به لسان المیزان چ
حیدرآباد ج ۲ ص ۱۶۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) محدث است و عسقلانی
در لسان المیزان گوید: «شیخ لابی هاشم» و
هردو را مجهول میداند و سپس میگوید که
ابوهاشم منظور، ابوهاشم بن بنت داودبن
ابی هند است و نیز گوید که این حارث از
عمروبن ...
در لسان المیزان گوید: «شیخ لابی هاشم» و
هردو را مجهول میداند و سپس میگوید که
ابوهاشم منظور، ابوهاشم بن بنت داودبن
ابی هند است و نیز گوید که این حارث از
عمروبن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) محدث است و از زیدبن
علی روایت کند. ابن ابی حاتم از ابی زرعه
روایت کند که گفت وی را نمیشناسم. رجوع
به لسان المیزان چ حیدرآباد ج ۲ ص ۱۶۱
شود.
علی روایت کند. ابن ابی حاتم از ابی زرعه
روایت کند که گفت وی را نمیشناسم. رجوع
به لسان المیزان چ حیدرآباد ج ۲ ص ۱۶۱
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) غلام معاویه است که در
جنگ صفین با او بود. صاحب حبیب السیر در
شرح قسمتی از این جنگ آرد: «مخارق دو
مسلمان دیگر را بعز شهادت رسانید آنگاه
شاه ولایت پناه تغییر لباس کرده روی بمیدان
نهاد ...
جنگ صفین با او بود. صاحب حبیب السیر در
شرح قسمتی از این جنگ آرد: «مخارق دو
مسلمان دیگر را بعز شهادت رسانید آنگاه
شاه ولایت پناه تغییر لباس کرده روی بمیدان
نهاد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) محدث است. ابن ابی حاتم
از پدر خود آرد که او را صحبت است و
نسائی از طریق حبیب بن سیعه از حارث
روایت کند که گفت مردی پیش پیغمبر (ص)
بود مردی دیگر بر آن ...
از پدر خود آرد که او را صحبت است و
نسائی از طریق حبیب بن سیعه از حارث
روایت کند که گفت مردی پیش پیغمبر (ص)
بود مردی دیگر بر آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) محدث است. ابن قتیبة، در
عیون الاخبار آرد که ابی اسحاق از حارث و
او از علی (ع) روایت کند که گفت: «مثل
المؤمن الذی یقرأ القرآن مثل الاترجة ریحها
طیب و طعمها طیب، و مثل المؤمن ...
عیون الاخبار آرد که ابی اسحاق از حارث و
او از علی (ع) روایت کند که گفت: «مثل
المؤمن الذی یقرأ القرآن مثل الاترجة ریحها
طیب و طعمها طیب، و مثل المؤمن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) مکنی به ابی الفضل از
رجال نیمهٔ اول قرن چهارم است. صاحب
تاریخ سیستان گوید: باز خبر آمد که بوالفضل
حارث و بوالفضل حصین بیعت کردند ببست
عزیزبن عبداللََّه را اندر رجب سنهٔ ثلث عشر و
ثلثمائة. ...
رجال نیمهٔ اول قرن چهارم است. صاحب
تاریخ سیستان گوید: باز خبر آمد که بوالفضل
حارث و بوالفضل حصین بیعت کردند ببست
عزیزبن عبداللََّه را اندر رجب سنهٔ ثلث عشر و
ثلثمائة. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) نام یکی از صنادید عرب
است که شیطان به نام سراقه او را بجنگ
تحریض کرد:
چونکه حارث با سراقه گفت این
از عتابش خشمگین شد آن لعین.مولوی.
است که شیطان به نام سراقه او را بجنگ
تحریض کرد:
چونکه حارث با سراقه گفت این
از عتابش خشمگین شد آن لعین.مولوی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) نام یکی از اعضاء وفدی
است از شامیان، که چون عبداللََّه بن علی از
شام بگریخت، بحضور منصور عباسی
رسیدند و حارث در پیشگاه منصور گفت: «انا
لسنا وفد مباهاة، و انما نحن وفدُ توبة، ابتلینا
بفتنة استخفت ...
است از شامیان، که چون عبداللََّه بن علی از
شام بگریخت، بحضور منصور عباسی
رسیدند و حارث در پیشگاه منصور گفت: «انا
لسنا وفد مباهاة، و انما نحن وفدُ توبة، ابتلینا
بفتنة استخفت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) ابن ابی اسامه محمد
التمیمی. محدث است و از محمدبن سعد و
مداینی روایت دارد. او راست مسندی. وفات
وی در سال ۲۸۲ هـ . ق. بوده است. رجوع به
کتاب الموشح ص ۱۵۱ ...
التمیمی. محدث است و از محمدبن سعد و
مداینی روایت دارد. او راست مسندی. وفات
وی در سال ۲۸۲ هـ . ق. بوده است. رجوع به
کتاب الموشح ص ۱۵۱ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) ابن ابی حارثه، صحابی
است و ابن فتحون بنقل از طبری آرد که
رسول (ص) دختر حارث جمرة، را
خواستگاری کرد، حارث بدروغ، گفت که در
دختر سیاهی باشد و چون به خانهٔ خود
بازگشت دختر را ...
است و ابن فتحون بنقل از طبری آرد که
رسول (ص) دختر حارث جمرة، را
خواستگاری کرد، حارث بدروغ، گفت که در
دختر سیاهی باشد و چون به خانهٔ خود
بازگشت دختر را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) ابن ابی ربیعه بن مغیرةبن
عبداللََّه بن عمربن مخزوم مخزومی. صحابی
است و ابن منده از طریق قاسم جرمی آرد که
چون حارث بمکه آمد پیغمبر (ص) سی هزار
درم از او بوام گرفت و ...
عبداللََّه بن عمربن مخزوم مخزومی. صحابی
است و ابن منده از طریق قاسم جرمی آرد که
چون حارث بمکه آمد پیغمبر (ص) سی هزار
درم از او بوام گرفت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) ابن ابی الزبیر. محدث است:
ابی حاتم آرد که حسن بن عرفه گفت از پدر
خود از حارث پرسیدم گفت او شیخی است و
چندان بزیست که ابوزرعه و اصحاب ما او را
درک کردند و از او حدیث ...
ابی حاتم آرد که حسن بن عرفه گفت از پدر
خود از حارث پرسیدم گفت او شیخی است و
چندان بزیست که ابوزرعه و اصحاب ما او را
درک کردند و از او حدیث ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) ابن ابی زید العکلی. از فقهاء
و تابعینی است که در کوفه زندگی کرده اند.
رجوع به طبقات الفقهاء ابی اسحاق شیرازی
چ بغداد ص ۶۳ و ۶۴ شود.
و تابعینی است که در کوفه زندگی کرده اند.
رجوع به طبقات الفقهاء ابی اسحاق شیرازی
چ بغداد ص ۶۳ و ۶۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) ابن ابی سبرة. صحابی
است. و او را پسری بود به نام سبرة و بعضی
گویند که پدر سبرة یزیدبن ابی سبرة است نه
حارث. رجوع به استیعاب چ حیدرآباد ج ۱
ص ۱۱۴ شود.
است. و او را پسری بود به نام سبرة و بعضی
گویند که پدر سبرة یزیدبن ابی سبرة است نه
حارث. رجوع به استیعاب چ حیدرآباد ج ۱
ص ۱۱۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) ابن ابی سبرة جعفی. وی
برادر سبرةبن سبرة است و بعضی گویند که
سبرة همان حارث بن ابی سبرة محدث است و
پدر او از صحابه باشد. رجوع بکتاب الاصابه
چ مصر سنهٔ ۱۳۲۳ ج ۱ ...
برادر سبرةبن سبرة است و بعضی گویند که
سبرة همان حارث بن ابی سبرة محدث است و
پدر او از صحابه باشد. رجوع بکتاب الاصابه
چ مصر سنهٔ ۱۳۲۳ ج ۱ ...