حیز
حیز maddesi sözlük listesi
حیز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) هیز. نامرد. ملوط. مخنث. (ناظم
الاطباء). عباس اقبال در حاشیهٔ فرهنگ
اسدی چنین آرد: در نسخهٔ نخجوانی آمده:
هیز مخنث را و بغاء را گویند و حیز نیز گویند.
اما بزبان پهلوی حرف حاء کم آید، و بزبان
پهلوی دول ...
الاطباء). عباس اقبال در حاشیهٔ فرهنگ
اسدی چنین آرد: در نسخهٔ نخجوانی آمده:
هیز مخنث را و بغاء را گویند و حیز نیز گویند.
اما بزبان پهلوی حرف حاء کم آید، و بزبان
پهلوی دول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (ع مص) سخت راندن. || نرم
راندن. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). این
از اضداد و فعل آن از باب ضرب است.
(منتهی الارب). || (اِ) حَیِّز به معنی ...
راندن. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). این
از اضداد و فعل آن از باب ضرب است.
(منتهی الارب). || (اِ) حَیِّز به معنی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ زِ ] (ع، اِ صوت) زجر است مرخر را.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ یْ یِ ] (ع اِ) مکان و گاه یاء آن
مخفف و ساکن گردد و حَیْز گفته شود و هذا فی
حیزالتواتر؛ در جهت و مکان آن. (از اقرب
الموارد). حیز در لغت به معنی فراغ ...
مخفف و ساکن گردد و حَیْز گفته شود و هذا فی
حیزالتواتر؛ در جهت و مکان آن. (از اقرب
الموارد). حیز در لغت به معنی فراغ ...