خداش
خداش maddesi sözlük listesi
خداش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) بعضی ها نام او را ابن
حصین بن الاصم بن عامربن رواحةبن حجربن
عبدبن معیص بن عامربن لؤی القرشی عامر
معروف به ابن بشیر آورده و بعض دیگر او را
خراش (یعنی به راء بدل دال) ذکر ...
حصین بن الاصم بن عامربن رواحةبن حجربن
عبدبن معیص بن عامربن لؤی القرشی عامر
معروف به ابن بشیر آورده و بعض دیگر او را
خراش (یعنی به راء بدل دال) ذکر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن ابی خداش مکی. وی
از مدرکین زمان پیغمبر بود. ابوعامر عقدی از
داودبن ابی هند از ایوب بن ثابت از صفیه
دخت بحریه روایت میکند و میگوید: صفیه
گفت: عم من از نبی تقاضای بخشش ...
از مدرکین زمان پیغمبر بود. ابوعامر عقدی از
داودبن ابی هند از ایوب بن ثابت از صفیه
دخت بحریه روایت میکند و میگوید: صفیه
گفت: عم من از نبی تقاضای بخشش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن بشربن خالدبن
حرث، مکنی به ابویزید تمیمی و معروف به
بعیث بصری. وی از خطیبان و شاعران و
بزرگان عرب است که بحدود چهل سال بین او
و جریر مهاجاة بود و در ظرف این مدت ...
حرث، مکنی به ابویزید تمیمی و معروف به
بعیث بصری. وی از خطیبان و شاعران و
بزرگان عرب است که بحدود چهل سال بین او
و جریر مهاجاة بود و در ظرف این مدت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن بشربن لبید ملقب به
بعیث مجاشعی. از خطباء و شاعران عرب
بود. جاحظ دربارهٔ او می گوید: وی اخطب
بنی تمیم است؛ بشرط آنکه قناة از آنها گرفته
شود. (از اعلام زرکلی ج ۱ ...
بعیث مجاشعی. از خطباء و شاعران عرب
بود. جاحظ دربارهٔ او می گوید: وی اخطب
بنی تمیم است؛ بشرط آنکه قناة از آنها گرفته
شود. (از اعلام زرکلی ج ۱ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن حُمَید. وی از
شاعران عرب بوده است. (از منتهی الارب).
شاعران عرب بوده است. (از منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن دحاح. از مالک خبر
منکری که بدو تعلق ندارد، روایت کرده است
و از او نیز تمتام نقل حدیث نموده است. او را
از زمرهٔ بصریان آورده اند. دارقطنی، خداش
را از ضعفای راویان مالک ذکر ...
منکری که بدو تعلق ندارد، روایت کرده است
و از او نیز تمتام نقل حدیث نموده است. او را
از زمرهٔ بصریان آورده اند. دارقطنی، خداش
را از ضعفای راویان مالک ذکر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن زُهَیربن ربیعة
العامری از شاعران جاهلی و از اشراف و
شجعان بنوعامر بود. در اشعارش حماسه و
فخر بر گذشته غلبه دارد.
ابوسعید سکری دیوان او را جمع کرده است او
بحدود ۵۰ سال قبل از هجرت درگذشت. (از
اعلام ...
العامری از شاعران جاهلی و از اشراف و
شجعان بنوعامر بود. در اشعارش حماسه و
فخر بر گذشته غلبه دارد.
ابوسعید سکری دیوان او را جمع کرده است او
بحدود ۵۰ سال قبل از هجرت درگذشت. (از
اعلام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن سلامه ... او را ابن
ابی سلامه نیز می گویند و آن قول ابن السکن
است و نیز او را ابن ابی مسلمه و ابوسلمه
السلمی و سلامی می گویند. از کوفیان بشمار
می آید ...
ابی سلامه نیز می گویند و آن قول ابن السکن
است و نیز او را ابن ابی مسلمه و ابوسلمه
السلمی و سلامی می گویند. از کوفیان بشمار
می آید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن عیاش انصاری
عجلی... ابن اسحاق او را در جزء کسانی که به
یمامه شهادت یافته اند، نام برده و ابن فتحون
نیز این مطلب را استدراک کرده است. (از
اصابه قسم ۱ ص ۱۰۵).
عجلی... ابن اسحاق او را در جزء کسانی که به
یمامه شهادت یافته اند، نام برده و ابن فتحون
نیز این مطلب را استدراک کرده است. (از
اصابه قسم ۱ ص ۱۰۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن قتاده بن ربیعةبن
مطرف بن حارث بن زیدبن عبیدبن زید
انصاری اوسی ... هشام بن کلبی و ابوعبیده
می گویند: او واقعهٔ بدر را دید و در واقعهٔ احد
بشهادت رسید. (از اصابه قسم ۱ ص ...
مطرف بن حارث بن زیدبن عبیدبن زید
انصاری اوسی ... هشام بن کلبی و ابوعبیده
می گویند: او واقعهٔ بدر را دید و در واقعهٔ احد
بشهادت رسید. (از اصابه قسم ۱ ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن محمد. وی نوادهٔ
خداش الدارمی است. (از لسان المیزان ج ۲
ص ۳۹۵).
خداش الدارمی است. (از لسان المیزان ج ۲
ص ۳۹۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابن مهاجر. وی از ابن
ابی عروبه نقل حدیث کرد و از او ابن بنت
شرحبیل روایت حدیث نمود. او شناخته نشد
و لیکن حدیث او مستقیم است. ابن ابی حاتم
گفت: از او موسی بن ...
ابی عروبه نقل حدیث کرد و از او ابن بنت
شرحبیل روایت حدیث نمود. او شناخته نشد
و لیکن حدیث او مستقیم است. ابن ابی حاتم
گفت: از او موسی بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (اِخ) ابوسلامه. وی از
صحابیان بوده است. رجوع به خداش بن
سلامه شود.
صحابیان بوده است. رجوع به خداش بن
سلامه شود.