baneva - بانوا
baneva - بانوا maddesi sözlük listesi
بانوا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (ص مرکب) که نوا داشته باشد. با
برگ و نوا. دارا. توانگر. (شرفنامهٔ منیری).
دارنده. مقابل بینوا. (فرهنگ لغات شاهنامه).
باسامان. باسرانجام. (آنندراج) (هفت قلزم).
نیکوحال. (ناظم الاطباء):
دو مردند شاها بدین شهر ما
یکی بانوا دیگری بی نوا.فردوسی.
برگ و نوا. دارا. توانگر. (شرفنامهٔ منیری).
دارنده. مقابل بینوا. (فرهنگ لغات شاهنامه).
باسامان. باسرانجام. (آنندراج) (هفت قلزم).
نیکوحال. (ناظم الاطباء):
دو مردند شاها بدین شهر ما
یکی بانوا دیگری بی نوا.فردوسی.