زیق
زیق maddesi sözlük listesi
زیق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(معرب، اِ) زیق القمیص؛ زه پیراهن.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). معرب زه. زه پیراهن. یقه.
جیب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع
به المعرب جوالیقی ص ۱۷۲ شود. || رشتهٔ
بنا که بدان اندازه گیرد. و منه: قوام ...
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). معرب زه. زه پیراهن. یقه.
جیب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع
به المعرب جوالیقی ص ۱۷۲ شود. || رشتهٔ
بنا که بدان اندازه گیرد. و منه: قوام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) محله ای است به نیشابور. (منتهی
الارب) (آنندراج) (از معجم البلدان). رجوع
به زیقی شود.
الارب) (آنندراج) (از معجم البلدان). رجوع
به زیقی شود.