ژی
ژی maddesi sözlük listesi
ژی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) آبگیر. آبدان. شَمَر. (لغت نامهٔ
اسدی). جائی که آب در آن جمع شده باشد.
(برهان). غفچی. کوژی. تالاب. غدیر. اوشال.
ژیر. آژیر. شاید این کلمه صورت دیگری از
کلمهٔ جوی باشد:
ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم ...
اسدی). جائی که آب در آن جمع شده باشد.
(برهان). غفچی. کوژی. تالاب. غدیر. اوشال.
ژیر. آژیر. شاید این کلمه صورت دیگری از
کلمهٔ جوی باشد:
ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) صورتی از زی و جی، ریشهٔ زیستن
و زندگی کردن. رجوع به زی و جی و زیستن
شود.
و زندگی کردن. رجوع به زی و جی و زیستن
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام قریه ای است در اصفهان و در
آنجا بنگ خوب حاصل میشود. (برهان).
آنجا بنگ خوب حاصل میشود. (برهان).