شریفی
شریفی maddesi sözlük listesi
شریفی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (حامص) بزرگواری. مجد.
|| سیادت. (یادداشت مؤلف). سید علوی
بودن :
او شریفی می کند دعوی سرد
مادر او را که می داند که کرد.مولوی.
رجوع به شریف شود. ||
|| سیادت. (یادداشت مؤلف). سید علوی
بودن :
او شریفی می کند دعوی سرد
مادر او را که می داند که کرد.مولوی.
رجوع به شریف شود. ||
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) بلخی، معروف به
صاحب. از گویندگان قرن نهم هجری قمری و
از حاضران جوکی میرزا بود و اشعاری در
مدح فرمانروایان بدخشان دارد. بیت زیر او
راست:
قیامت است قدت گر بود قیامت راست
ز قامت تو به عالم ...
صاحب. از گویندگان قرن نهم هجری قمری و
از حاضران جوکی میرزا بود و اشعاری در
مدح فرمانروایان بدخشان دارد. بیت زیر او
راست:
قیامت است قدت گر بود قیامت راست
ز قامت تو به عالم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) مشهدی، امیر شریفی. از
سادات مشهد و از نسل سیدشریف جرجانی و
از گویندگان و موسیقی دانان قرن دهم هجری
قمری بود. قطعهٔ زیر از اوست:
بس که سیل غمت از دیده دمادم گذرد
روز هجر تو مرا چون ...
سادات مشهد و از نسل سیدشریف جرجانی و
از گویندگان و موسیقی دانان قرن دهم هجری
قمری بود. قطعهٔ زیر از اوست:
بس که سیل غمت از دیده دمادم گذرد
روز هجر تو مرا چون ...