عیون
عیون maddesi sözlük listesi
عیون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع ص) رجل عیون؛ مرد نیک
چشم زخم رساننده. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). شورچشم، یعنی کسی که نظرش
ضرر رساند. (آنندراج) (غیاث اللغات).
شوخ چشم. (دهار). سخت اصابت کننده به
چشم. (از اقرب الموارد). ج، عین، ...
چشم زخم رساننده. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). شورچشم، یعنی کسی که نظرش
ضرر رساند. (آنندراج) (غیاث اللغات).
شوخ چشم. (دهار). سخت اصابت کننده به
چشم. (از اقرب الموارد). ج، عین، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (ع اِ) جِ عَین. رجوع به عَین شود.
چشم ها. دیده ها:
خاک راهی که بر او میگذری ساکن باش
که عیونست و جفونست و خدود است و قدود.
سعدی.
|| ...
چشم ها. دیده ها:
خاک راهی که بر او میگذری ساکن باش
که عیونست و جفونست و خدود است و قدود.
سعدی.
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) جایگاهی است در راه بین
واسط و مکه، شامل چشمه های صُماخ و أدَم
و مُشَرَّجة، و مردم در آنجا فرودمی آیند. (از
معجم البلدان).
واسط و مکه، شامل چشمه های صُماخ و أدَم
و مُشَرَّجة، و مردم در آنجا فرودمی آیند. (از
معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) شهری است در اندلس از
اعمال لبلة، مشهور به جبل العیون. (از معجم
البلدان) (منتهی الارب). و رجوع به
جبل العیون شود.
اعمال لبلة، مشهور به جبل العیون. (از معجم
البلدان) (منتهی الارب). و رجوع به
جبل العیون شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) جایگاهی است در بحرین،
و علی بن مقرب عیونی شاعر بدانجا منسوب
است. رجوع به معجم البلدان شود.
و علی بن مقرب عیونی شاعر بدانجا منسوب
است. رجوع به معجم البلدان شود.