bestü - بستو
bestü - بستو maddesi sözlük listesi
بستو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِ) بستک. بشتک. بستوق.
بستوغه. تیریه. مرطبان سفالین کوچک را
گویند و معرب آن بستوق باشد. (برهان).
مرطبان کوچک. (جهانگیری). و رجوع به
شعوری شود. ظرفیکه در آن مربا و روغن و
غیره کنند و بستوغه معرب آنست. (انجمن
آرا). ...
بستوغه. تیریه. مرطبان سفالین کوچک را
گویند و معرب آن بستوق باشد. (برهان).
مرطبان کوچک. (جهانگیری). و رجوع به
شعوری شود. ظرفیکه در آن مربا و روغن و
غیره کنند و بستوغه معرب آنست. (انجمن
آرا). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بَ) ( اِ.) 1 - سبو، کوزة سفالین . 2 - چوبی که ماست را بر هم زنند تا مسکه و دوغ
از هم جدا گردد.
از هم جدا گردد.