مشروطه
مشروطه maddesi sözlük listesi
مشروطه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
meşrutiyet
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ طَ ] (ع ص) مشروطه. مؤنث
مشروط. رجوع به مشروط شود.
|| (اصطلاح منطق) در منطق قضيهای که در
آن شرط به کار رفته باشد و آن انواع دارد:
- مشروطهٔ خاصه؛ (اصطلاح منطق) در
منطق عبارت از ...
مشروط. رجوع به مشروط شود.
|| (اصطلاح منطق) در منطق قضيهای که در
آن شرط به کار رفته باشد و آن انواع دارد:
- مشروطهٔ خاصه؛ (اصطلاح منطق) در
منطق عبارت از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ طَ ] (اِخ) دهی از بخش حومهٔ
سوسنگرد شهرستان دشتميشان است که
200 تن سکنه دارد. مردم آنجا از طايفهٔ
بنیطُرُف هستند. (از فرهنگ جغرافيايی ايران
ج6).
سوسنگرد شهرستان دشتميشان است که
200 تن سکنه دارد. مردم آنجا از طايفهٔ
بنیطُرُف هستند. (از فرهنگ جغرافيايی ايران
ج6).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ طِ) [ ع . مشروطة ] (اِمف .) حکومت دارای پارلمان که نمایندگان ملت در کارهای
دولت نظارت داشته باشند، دارای نظام مشروطیت .
دولت نظارت داشته باشند، دارای نظام مشروطیت .