منفسح
منفسح maddesi sözlük listesi
منفسح Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ نَ سِ ] (معرب، اِ) بنفسج. بنفشه.
(دزی ج ۲ ص ۶۱۹). رجوع به بنفسج و بنفشه
شود.
(دزی ج ۲ ص ۶۱۹). رجوع به بنفسج و بنفشه
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ فَ سِ ] (ع ص) مکان منفسح؛
جای گشاده. (ناظم الاطباء). گشاد. وسیع.
فسیح: عرصهٔ اومید منفسح است.
(مرزبان نامه چ قزوینی ص ۲۸۸).
- منفسح گردانیدن؛ گشاد کردن. وسیع
کردن : مجال سوار و ...
جای گشاده. (ناظم الاطباء). گشاد. وسیع.
فسیح: عرصهٔ اومید منفسح است.
(مرزبان نامه چ قزوینی ص ۲۸۸).
- منفسح گردانیدن؛ گشاد کردن. وسیع
کردن : مجال سوار و ...