da'i - دعی
da'i - دعی maddesi sözlük listesi
دعی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ عی ی ] (ع ص، اِ) پسرخوانده.
(منتهی الارب) (دهار) (ترجمان القرآن
جرجانی). به پسری گرفته. (دهار). به فرزندی
گرفته شده که آنرا متبنی نیز گویند. (غیاث)
(آنندراج). || آنکه در نسبت خود متهم
باشد. ...
(منتهی الارب) (دهار) (ترجمان القرآن
جرجانی). به پسری گرفته. (دهار). به فرزندی
گرفته شده که آنرا متبنی نیز گویند. (غیاث)
(آنندراج). || آنکه در نسبت خود متهم
باشد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ عی ی ] (اِخ) احمدبن مرزوق،
مشهور به ابن ابی عمارة. اصل او از بجایه (در
افریقیه) بود و به صحرای سجلماسه رفت و
در آنجا ادعا کرد که «فاطمی منتظر» اوست
لذا بدویان از او رویگردان شدند آنگاه چون ...
مشهور به ابن ابی عمارة. اصل او از بجایه (در
افریقیه) بود و به صحرای سجلماسه رفت و
در آنجا ادعا کرد که «فاطمی منتظر» اوست
لذا بدویان از او رویگردان شدند آنگاه چون ...