Bîş - بیش
Bîş - بیش maddesi sözlük listesi
بیش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص، ق) زیادتی و افزونی. (برهان)
(انجمن آرا) (آنندراج). زیادت. زیاده. بَس.
بسیار. افزون. فزون. علاوه. مقابل کم. وَس.
کثیر. (یادداشت مؤلف):
بودنی بود می بیار اکنون
رطل پر کن مگوی بیش سخون.رودکی.
پس بیش مشنوان سخن باطل کسی
کز شارسان علم ...
(انجمن آرا) (آنندراج). زیادت. زیاده. بَس.
بسیار. افزون. فزون. علاوه. مقابل کم. وَس.
کثیر. (یادداشت مؤلف):
بودنی بود می بیار اکنون
رطل پر کن مگوی بیش سخون.رودکی.
پس بیش مشنوان سخن باطل کسی
کز شارسان علم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) نام بیخی است مهلک و کشنده
شبیه به ماه پروین. گویند هر دو از یک جا
رویند. (برهان) (از انجمن آرا). بیخ گیاهی
است بغایت زهر قاتل. (رشیدی). گیاهی سمی
و مهلک و شبیه به گیاه زنجبیل که در
هندوستان ...
شبیه به ماه پروین. گویند هر دو از یک جا
رویند. (برهان) (از انجمن آرا). بیخ گیاهی
است بغایت زهر قاتل. (رشیدی). گیاهی سمی
و مهلک و شبیه به گیاه زنجبیل که در
هندوستان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) نوعی گیاه ناشناخته در مغرب. یا
گیاهی است که در کوهستانهای غرناطه روید.
(از دزی ج ۱ ص ۱۳۵). || حفره ای که
جهت کاشتن گیاه بیش بکار رود. (از دزی ج
۱ ص ۱۳۵).
گیاهی است که در کوهستانهای غرناطه روید.
(از دزی ج ۱ ص ۱۳۵). || حفره ای که
جهت کاشتن گیاه بیش بکار رود. (از دزی ج
۱ ص ۱۳۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) وادی است شیرناک در راه یمامه.
بیشة و بِئْشة مثله. (منتهی الارب). از نواحی
یمن است و دره ای است که در آن شهری بنا
گردیده که آن را ابوتراب میگفتند. (از معجم
البلدان).
بیشة و بِئْشة مثله. (منتهی الارب). از نواحی
یمن است و دره ای است که در آن شهری بنا
گردیده که آن را ابوتراب میگفتند. (از معجم
البلدان).