Pede - پده
Pede - پده maddesi sözlük listesi
پده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ دَ ] (اِ) درختی است بی بر. غرب.
بید صحرائی. بده. درختی است سخت (؟) و
هیچ بار نیاورد. (صحاح الفرس). درختی
است که هیزم را شاید. درختی است که هیزم
را شاید نه سخت نه نرم. (فرهنگ اسدی ...
بید صحرائی. بده. درختی است سخت (؟) و
هیچ بار نیاورد. (صحاح الفرس). درختی
است که هیزم را شاید. درختی است که هیزم
را شاید نه سخت نه نرم. (فرهنگ اسدی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پُ دَ / دِ ] (اِ) رکوی سوخته. آتش گیره.
چوب پوسیده که به زیر سنگ چخماق نهند تا
آتش در آن افتد. خف. پود. پدپود. وزک.
آتشگیره. حراقه. سوخته ای باشد که آتش در
آن زنند. (اوبهی). پوک. پوده. پوزه. قو. ...
چوب پوسیده که به زیر سنگ چخماق نهند تا
آتش در آن افتد. خف. پود. پدپود. وزک.
آتشگیره. حراقه. سوخته ای باشد که آتش در
آن زنند. (اوبهی). پوک. پوده. پوزه. قو. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پِ دَ ] (اِخ) محلی بین بندرعباس و
کرمان. رجوع به پی آب و پی جو شود.
کرمان. رجوع به پی آب و پی جو شود.