peren - پرن
peren - پرن maddesi sözlük listesi
پرن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ رَ ] (اِخ) پروین. ثُریّا. پَرو. و آن چند
ستاره است یکجا جمع شده در کوهان ثور و
بعربی ثریا خوانندش. (برهان). پروه.
(رشیدی):
بخط و آن لب و دندانش بنگر
که همواره مرا دارند در تاب
یکی همچون پرن بر ...
ستاره است یکجا جمع شده در کوهان ثور و
بعربی ثریا خوانندش. (برهان). پروه.
(رشیدی):
بخط و آن لب و دندانش بنگر
که همواره مرا دارند در تاب
یکی همچون پرن بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ رَ ] (اِ) دیبای منقش و لطیف.
پرنیان :
گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت
گفتا یکی پرند سیاه و یکی پرن.فرخی.
نرگس تازه چو چاه ذقنی شد بمثل
گر بود چاه ز دینار و ز نقره ...
پرنیان :
گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت
گفتا یکی پرند سیاه و یکی پرن.فرخی.
نرگس تازه چو چاه ذقنی شد بمثل
گر بود چاه ز دینار و ز نقره ...
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler