Pîh - پیه
Pîh - پیه maddesi sözlük listesi
پیه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) شحم. پِهْ. وزد. پی. حمیش. چربوی
گذاختهٔ حیوان. چربوی گوسفند و دیگر
جانوران. چیزی سپید که بر گوشت مانند
روغن منجمد میباشد و آنرا به عرف چربی
گویند. (غیاث). قسمی چربی که در بعض
اعضاء حیوان است چون چربوی چادرپیه ...
گذاختهٔ حیوان. چربوی گوسفند و دیگر
جانوران. چیزی سپید که بر گوشت مانند
روغن منجمد میباشد و آنرا به عرف چربی
گویند. (غیاث). قسمی چربی که در بعض
اعضاء حیوان است چون چربوی چادرپیه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ یَ / یِ ] (اِ) آرد جو بریان کرده.
پست جو بریان کرده. قاووت. قاووت که از
آرد جو برشته کنند. نوعی قاووت که
مازندرانیان از آرد جو بوداده کنند.
پست جو بریان کرده. قاووت. قاووت که از
آرد جو برشته کنند. نوعی قاووت که
مازندرانیان از آرد جو بوداده کنند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(یِ) (اِ.) چربی ، روغن ، به ویژه چربی حیوانی . ؛ ~ چیزی را به تن مالیدن خود را
برای تحمل امر ناگواری آماده کردن .
برای تحمل امر ناگواری آماده کردن .