Tersân - ترسان
Tersân - ترسان maddesi sözlük listesi
ترسان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (نف، ق) خائف. (ناظم
الاطباء). ترسنده. در حال ترسیدن. بیم زده.
هراسان :
مباشید ترسان ز تخت و کلاه
گشاده ست بر هر کسی بارگاه.فردوسی.
نشست از بر تازی اسب سمند
همی تاخت ترسان ز بیم گزند.فردوسی.
شنیدم سخنهای ناسودمند
دلم نیست ...
الاطباء). ترسنده. در حال ترسیدن. بیم زده.
هراسان :
مباشید ترسان ز تخت و کلاه
گشاده ست بر هر کسی بارگاه.فردوسی.
نشست از بر تازی اسب سمند
همی تاخت ترسان ز بیم گزند.فردوسی.
شنیدم سخنهای ناسودمند
دلم نیست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تْرِ / تِ رِ ] (اِخ)
نویسندهٔ
فرانسوی که به سال ۱۷۰۵ م. در مان
متولد
شد و داستانهای فراوانی از قرون وسطی به
رشتهٔ تحریر در آورد و بعضویت آکادمی
فرانسه نائل گشت و به سال ۱۷۸۳ درگذشت.
نویسندهٔ
فرانسوی که به سال ۱۷۰۵ م. در مان
متولد
شد و داستانهای فراوانی از قرون وسطی به
رشتهٔ تحریر در آورد و بعضویت آکادمی
فرانسه نائل گشت و به سال ۱۷۸۳ درگذشت.