Hukûk - حقوق
Hukûk - حقوق maddesi sözlük listesi
حقوق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
maaş
Farsça - Türkçe sözlük
hukuk; maaş; aylık
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
حُقوق [مفرد]: مصدر حقَّ2/ حقَّ على/ حقَّ لـ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (ع اِ) جِ حُق. به معنی خانه های
عنکبوت. || جِ حقه. || جِ حَق. (منتهی
الارب). حقها. سزاها. پاداشها. واجبات :
دولت حقوق من بتمامی ادا کند
هرگه که ...
عنکبوت. || جِ حقه. || جِ حَق. (منتهی
الارب). حقها. سزاها. پاداشها. واجبات :
دولت حقوق من بتمامی ادا کند
هرگه که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ قْ قو ] (اِخ) (بمعنی حفره،
خندق). شهری بود که در حدود اشیر و نفتالی
واقع بود. (یوشع ۱۰:۳۴). و الآن آنرا یاقوق
گویند و در طرف شمال دریای جلیل بمسافت
۷ میل به جنوب صفد مانده واقع ...
خندق). شهری بود که در حدود اشیر و نفتالی
واقع بود. (یوشع ۱۰:۳۴). و الآن آنرا یاقوق
گویند و در طرف شمال دریای جلیل بمسافت
۷ میل به جنوب صفد مانده واقع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حُ) [ ع . ] (اِ.) جِ حق . 1 - راستی ها، درستی ها. 2 - وظایف ، تکالیف . 3 - در
فارسی به معنای دستمزد. 4 - مجموعة قوانین ، قواعد و رسوم لازم الاجرایی که به
منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده است . ؛ ~ اجتماعی مجموعة
حقوق فرد در پیوند با اجتماع . ؛ ~ بازنشستگی حقوقی که کارمند یا کارگر در دوران
بازنشستگی می گیرد. ؛ ~ بشر مجموعة حقوق و اختیاراتی که به یک شخص به عنوان انسان و
بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت ، تابعیت یا جنس او داده می شود. ؛ ~ بین الملل شاخه
ای از علم حقوق که از قانون های حاکم بر روابط کشورها گفتگو می کند.
فارسی به معنای دستمزد. 4 - مجموعة قوانین ، قواعد و رسوم لازم الاجرایی که به
منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده است . ؛ ~ اجتماعی مجموعة
حقوق فرد در پیوند با اجتماع . ؛ ~ بازنشستگی حقوقی که کارمند یا کارگر در دوران
بازنشستگی می گیرد. ؛ ~ بشر مجموعة حقوق و اختیاراتی که به یک شخص به عنوان انسان و
بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت ، تابعیت یا جنس او داده می شود. ؛ ~ بین الملل شاخه
ای از علم حقوق که از قانون های حاکم بر روابط کشورها گفتگو می کند.
Hukûk - حقوق diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler