handa hand - خنداخند
handa hand - خنداخند maddesi sözlük listesi
خنداخند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ خَ ] (اِ مرکب) خندهٔ متصل و
از روی دل. (ناظم الاطباء). || (ق مرکب)
خندان خندان. (انجمن آرای ناصری).
کم کم :
تشنه چون بود سنگدل دلبند
خواست آب آن زمان به خنداخند.منجیک.
دفع چشم ...
از روی دل. (ناظم الاطباء). || (ق مرکب)
خندان خندان. (انجمن آرای ناصری).
کم کم :
تشنه چون بود سنگدل دلبند
خواست آب آن زمان به خنداخند.منجیک.
دفع چشم ...