Hursend - خرسند
Hursend - خرسند maddesi sözlük listesi
خرسند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ سَ ] (ص) همیشه خوش. خشنود. (برهان قاطع). شادان. راضی. (غیاث اللغات). شادمان. شادکام. (یادداشت بخط مؤلف):
کیست بگیتی ضمیر مایهٔ ادبار
آنکه به اقبال او نباشد خرسند.رودکی.
تن خویش بر برگ خرسند کن
بدانش دلت را یکی پند ...
کیست بگیتی ضمیر مایهٔ ادبار
آنکه به اقبال او نباشد خرسند.رودکی.
تن خویش بر برگ خرسند کن
بدانش دلت را یکی پند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ سَ ] (اِخ) نام ناحیتی بوده است از روم بر مشرق خلیج: اما آن یازده ناحیت [ از روم ] که بر مشرق خلیج است نام وی این است: برقسیس، السبیق،... قبادق، خرسند. (حدود
العالم).
العالم).