داغ
داغ maddesi sözlük listesi
داغ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
sıcak, hararetli
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص، اِ) نشان. (برهان). علامت و
نشان چیزی. سمة. (منتهی الارب) (دهار).
وسم. کدمة. دماع. (منتهی الارب). نشان
چیزی بر چیزی. چنانکه در حوض یا
آب انبار گویند: داغ آب تا فلان حد پیداست؛
یعنی نشان آب. و بعضی گفته اند داغی ...
نشان چیزی. سمة. (منتهی الارب) (دهار).
وسم. کدمة. دماع. (منتهی الارب). نشان
چیزی بر چیزی. چنانکه در حوض یا
آب انبار گویند: داغ آب تا فلان حد پیداست؛
یعنی نشان آب. و بعضی گفته اند داغی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) سوزاندن جایی از بدن حیوان یا برده با آهن تفته و مانند آن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (ص .) 1 - بسیار گرم ، سوزان . 2 - (مجازاً) پررونق . 3 - هیجان انگیز. ؛~
دل کسی را تازه کردن باعث یادآوری و تجدید غمی شدن که او در گذشته تحمل کرده است .
؛ ~ چیزی را به دل کسی گذاشتن کسی را از داشتن چیز دلخواهش محروم کردن . ؛~ پیشانی
نشانی که به سبب سجده کردن بسیار در پیشانی می افتد.
دل کسی را تازه کردن باعث یادآوری و تجدید غمی شدن که او در گذشته تحمل کرده است .
؛ ~ چیزی را به دل کسی گذاشتن کسی را از داشتن چیز دلخواهش محروم کردن . ؛~ پیشانی
نشانی که به سبب سجده کردن بسیار در پیشانی می افتد.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
babrać; barwić; bejcować; brudzić; ciepły; gatunek; głownia; kolorować; ostry; piętno; piętnować; pikantny; plama; plamić; pokolorować; poplamić; rodzaj; skaza; splamić; upalny; zabarwienie; zabrudzić; znakować